افرادی که در یک رابطه نزدیک و متهدانه هستند، معتقدند که میتوانند به طور ضمنی به یکدیگر اعتماد کنند و صادق و راستگو باشند. در واقع این یک فرض اساسی برای یک رابطه خوب است. با این حال، محققان بارها و بارها دریافتهاند که افراد به شریک زندگی خود دروغ میگویند. برخی از این دروغها برای بهتر جلوهدادن خودشان و برخی دیگر برای محافظت از شریک زندگیشان است.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، وقتی به تفاوت بین دروغهای متمرکز بر خود و دیگران فکر میکنید، احتمالاً میتوانید، بفهمید که برخی افراد دروغ میگویند، زیرا فکر میکنند، بهتر است که همسرشان حقیقت را نداند. مثلا فکر کنید، مردی به همسرش بگوید که مادرش نمیتواند همسر او را تحمل کند. این نوع دروغها ممکن است از تمایل به محافظت از شریک زندگی خود ناشی شود.
به گفته نینا راینهارد و مارک آندره راینهارد (2023) از دانشگاه کاسل، یک سوم از زن و شوهرها به هم دروغ میگویند.
تیم تحقیقاتی با تاکید بر اینکه «هر نوع دروغ صراحت و اصالتی را که مردم در روابط خود برایشان ارزش قائل هستند، نقض میکند»، تصمیم گرفت در یک سری از 11 آزمایش جداگانه، اعماق تمایل افراد برای دروغ گفتن را بررسی کند. عامل ثابت در این آزمایشها اندازهگیری همزمان صداقت- فروتنی بود اما مطالعات در محدوده و رویکرد آنها متفاوت بود.
در 7 مطالعه اول، شرکتکنندگان در قالب آنلاین، فراوانی دروغگویی خود را در روابط عاشقانه، چه در حال و چه در گذشته گزارش کردند. آنهایی که از صداقت و فروتنی پایینی برخوردار بودند هم درگیر دروغ های متمرکز بر خود و هم بر دیگران بودند. همتایان با امتیاز بالا هر دو صادقتر بودند، اما شرکای خود را نیز صادقتر میدانستند.
یک دروغگو تا کجا میتواند شریک زندگی خود را فریب دهد؟
ممکن است تصور کنید که این دروغهای روزانه، شاید چندان نگرانکننده نباشند.
حالا اینجاست که مطالعه Kassel U. جالب میشود. در سه آزمایش پایانی، تیم تحقیقاتی به شرکتکنندگان دستور داد که به روشهای فریبنده رفتار کنند که به نفع مالی آنها باشد اما برای شریک زندگیشان هزینه داشته باشد. ببینید در این مواقع چه کاری انجام میدهید:
موقعیت 1: یک ایمیل دروغین در مورد ماهیت مطالعه برای شریک زندگی خود فوروارد کنید تا نظر او را برای شرکت دو برابر جلب کنید. (56 درصد از شرکت کنندگان این کار را انجام دادند.)
موقعیت 2: در یک کار مشترک، علیه شریک زندگی خود برای کسب درآمد بیشتر، تقلب کنید. (24 درصد از شرکتکنندگان این کار را انجام دادند.)
موقعیت 3: در تاس انداختن در حالی که با شریک خود بازی میکنید، تقلب کنید تا پول جایزه را برنده شوید. (احتمال مورد انتظار برای درست بودن در تاس انداختن 3.5 است؛ شرکتکنندگان میانگین 4.3 را گزارش کردند).
اما هشتمین مورد مطالعه از یک دفترچه خاطرات استفاده کرد که در آن شرکتکنندگان دفعات دروغهای روزانهشان را به شریک زندگی خود ثبت میکردند. در طول پنج روزی که آنها دروغهای خود را ثبت کردند، شرکتکنندگان به طور متوسط 27 درصد گزارش دادند که دروغ گفتهاند.
همانطور که می بینید، نه همه مردم اما درصد نسبتا بالایی دروغ گفتند. در واقع اینها افراد کمصداقتی بودند که تصمیمهایی گرفتند که به نفع خودشان بود و نه شرکایشان! به نظر میرسید که «استثمار» در این ویژگی شخصیتی، بزرگترین نقش را بالاتر و فراتر از عدم صداقت ساده بازی میکند. تنها در یکی از 11 مطالعه، صداقت و درستی قدرت پیشبینی یکسانی داشت.
چگونه تکلیف فریب و دروغ را با شریک زندگی خود روشن کنید؟
واضح است که بسیاری از مردم اما نه همه، به شریک زندگی خود دروغ میگویند. اگر هنوز در مرحله آشنایی با شریک زندگی خود هستید، پیدا کردن اینکه چه کسی احتمال بیشتری دارد این کار را انجام دهد، میتواند ارزشمند باشد اما اگر در یک رابطه طولانی مدت متعهد هستید، شاید عملی نباشد.
صداقت و فروتنی چهار حوزه دارد: اخلاص، انصاف، پرهیز از حرص و حیا. همانطور که نویسندگان آلمانی اشاره میکنند، اینها نشانههایی هستند که میتوانید به دنبال آن باشید.
نویسندگان به مشاهدات رفتاری سادهای اشاره میکنند که میتوانید انجام دهید؛ مانند تقلب در مالیات، ریاکاری با افراد دیگر، شرکت در قمار یا گمانهزنی، اظهارنظرهای تحقیرآمیز درباره گروههای دیگر و البته خیانت جنسی!
اگر شریک زندگی خود را دوست دارید و مایل به تحمل چنین علائم بالقوه آزاردهنده ای هستید و به خصوص اگر خودتان فردی صادق هستید، میتوانید از اطلاعات این مطالعه نیز به عنوان مبنایی برای گفتگوی ناراحتکننده اما ارزشمند استفاده کنید.
به طور خلاصه، داشتن شریکی که دروغ نمیگوید، مطمئناً مطلوبترین موقعیت است، اما اگر اینطور نیست، راههایی برای یافتن راهی برای برقراری ارتباط صادقانه وجود دارد.