به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، يكي از مسائل اساسي دربارۀ حضرت مهدي كه از ديرباز اذهان مردم و پژوهندگان را به خود جلب كرده، بررسي و تأمل در فلسفه غيبت آن حضرت است.
از آنجا كه فلسفه حضور امام در جامعه، راهنمايي مردم، مبارزه با كجروي ها و بدعت ها، رسانيدن انسانها به قلّه تكامل و ايجاد جامعهاي عاري از فساد و تباهي است، ناگزير اين سؤال ها مطرح ميشوند:
چه ضرورتی موجب غیبت شد؟ یا آن را امری اجتناب ناپذیر کرد؟ چرا زندگی مخفیانه را شروع کرد؟ آیا راه دیگری بود تا غایب نشود؟ چرا طولانی شد؟ شرایط لازم برای قیام چیست؟
چرا با وجود ضرورتی كه حضور او در اجتماع دارد، پنهان از انظار به زندگي خويش ادامه ميدهد و حتي براي ظهورش نميتوان زماني را مشخص نمود؟ شايد به دليل همين ترديدها و ابهامها بود كه در روايات و احاديث، حتي رواياتي كه سالها پيش از تولد حضرت مهدي صادر شده اند، تا اندازه اي به فلسفه غيبت نيز توجه شده و پيشاپيش پاسخ پرسش هاي احتمالي را برای باور اذهان عمومي داده اند.
درک و شناخت علل غیبت نیاز به مقدماتی دارد. ابتدا باید ضرورت وحی و رسالت روشن شده باشد تا وقتی ضرورت امام بیان نشود غیبت و حضور پنهانی او نیز ضرورتی نخواهد داشت.
ضرورت وجود امام چیست؟ وجود امامی که غایبت است، چه ضرورتی دارد؟ با پنهان بودن حضرت چگونه این ضرورت تامین میشود؟ جامعه بدون امام هم اداره میشود، پس امام چه ضرورتی دارد؟ اگر بگوییم امام در آینده متولد میشود چه اشکالی دارد؟ اگر اصول دین را از ائمه قبلی بگیریم و نیازی به امام زمان نباشد چه مشکلی در دین ایجاد میشود؟ مگر چند روایت از امام زمان داریم؟ اینها مجموعه ای از سوالات یا شبهاتی است که ممکن است درباره غیبت، امام زمان(عج) و ... ذهن هر کسی که دنبال حق است را درگیر کند.
ضرورت وجود امام(ع)
به شهادت همه ادیان و آیینهای ابراهیمی و غیر ابراهیمی انسان برای این دنیا آفریده نشده و این دنیا پایان راه نیست. پایان این دنیا نابودی و تاریکی است و انسان به سرای دیگری منتقل میشود که ما از سرنوشت انسان در آن دنیا خبر نداریم و اینکه چه چیزی مایه سعادت انسان در آن میشود و چه چیزی عامل عذاب است. به همین دلیل یکی از اهداف ادیان و آیینها بیان و آموزش ایدئولوژی و جهان بینی خاص خود است. در جهان بینی وضعیت انسان و جهانی که در آن زندگی میکند و خالق را روشن میکنند و در ایدئولوژی شریعت و احکام و آنچه برای سعادت او لازم است را بیان میکنند.
از نگاه اسلام دنیایی که در آن زندگی میکنیم اجل دار و قانونمند است و انسان با قلب (عرفان) و عقل (فلسفه) راه به جایی نمیبرد و تاریک است چون انسان از هیچ چیز آن اگاهی ندارد پس نیاز به نور و چراغ دارد و برای رسیدن به کمال و رشد ناگزیر از وحی است و کسی که خالق و آگاه به انسان، جهان و سرانجام آن دو است باید راه را نشان دهد.
آیات و روایاتی که خدا و رسول را نور آسمان و زمین معرفی میکنند موید این مدعاست.
اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ
عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا فَقَالَ يَا أَبَا خَالِدٍ النُّورُ وَ اللَّهِ الْأَئِمَّةُ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ ص إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ الَّذِي أَنْزَلَ وَ هُمْ وَ اللَّهِ نُورُ اللَّهِ فِي السَّمَاوَاتِ وَ فِي الْأَرْضِ
ابوخالد کابلی می گوید از امام باقر(ع) درباره این ایه سوال کردم. حضرت فرمودند: ای اباخالد! قسم به خدا این نور، ائمه از آل محمد(ص) است تا روز قیامت...
دلائل غیبت
از مجموعه ای از روایات رسیده از ائمه به این موضوع پرداخته اند که برخی از آنان بیان می کنیم:
1. ضرورت وجود حجت در زمین که زمین خالی از حجت نیست و نمیماند از سویی و آماده نبودن مردم برای ایجاد و حفظ حکومت علوی و در نتیجه آماده شدن و یا آماده کردن مردم خود میتواند ضرورت غیبت و زمینه ظهور را توضیح دهد.
لَا تَخْلُو الْأَرْضُ مِنْ قَائِمٍ لِلَّهِ بِحُجَّةٍ إِمَّا ظَاهِراً مَشْهُوراً وَ إِمَّا خَائِفاً مَغْمُوراً لِئَلَّا تَبْطُلَ حُجَجُ اللَّهِ وَ بَيِّنَاتُهُ
2. ظلم مملو و به حکومت رسیدن انواع حکومت بشری و در نتیجه معلوم شدن این مساله که مدیریت و رهبری بشر بدون اتصال به وحی ناتمام است و دل بستن به حکومتهای بشری حتی عادلانه ترین آن به ثمر نمیرسد.
عن أبي جعفر ع قال دولتنا آخر الدول و لن يبق أهل بيت لهم دولة إلا ملكوا قبلنا لئلا يقولوا إذا رأوا سيرتنا إذا ملكنا سرنا مثل سيرة هؤلاء و هو قول الله عز و جل وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ
3. توقیعات امام عسکری نشان میدهد که دستگاه خلافت میخواست نسل ائمه منقطع گردد و امام به دنیا نیاید:
أنه خرج من أبي محمد ع توقيع زعموا أنهم يريدون قتلي ليقطعوا هذا النسل و قد كذب الله عز و جل قولهم و الحمد لله قال أبو محمد ع حين ولد الحجة ع زعم الظلمة أنهم يقتلونني ليقطعوا هذا النسل فكيف رأوا قدرة الله و سماه المؤمل
يكي از علل و انگيزههايي كه در باب فلسفه غيبت بيان گشته و در روايات بي شماري بدان پرداخته شده است، حفظ جان امام زمان(ع) از خطر كشته شدن است. در نقلي از رسول گرامي اسلام آمده است:
لابد للغلام من غيبه، فقيل له: و لم يا رسول الله؟ قال: يخاف القتل؛ ناگزير براي آن جوان، غيبتي خواهد بود.گفته شد: چرا يا رسول الله فرمود: از كشته شدن بيم دارد.
4. برخی روایات، عدم لیاقت مردم به عنوان عامل غیبت ذکر شده است. یعنی خود مردم دنبال حکومت غیر معصوم هستند:
فقد نبذتم قدسكم، و أطفأتم مصابيحكم، و قلّدتم هدايتكم من لا يملك لنفسه و لا لكم سمعا و لا بصرا، ضعف و اللّه الطالب و المطلوب. هذا و لو لم تتواكلوا أمركم، و لم تتخاذلوا عن نصرة الحقّ بينكم، و لم تهنوا عن توهين الباطل، لم يتشجّع عليكم من ليس مثلكم، و لم يقو من قوي عليكم، و لا هضم الطاعة و أزواؤها عن أهلها فيكم. تهتم كما تاهت بنو إسرائيل على عهد موسى.
تقدس و عظمت خود را رها کردید، چراغهای هدایت را خاموش کردید و خود را به دست کسانی سپردید که هیچ مالکیتی برای خود و برای شما ندارند شنوایی و بصیرتی برای خود و شما ندارد اگر امر خود را واگذار نمیکردید و از نصرت حق چشم نمیپوشید و در توهین باطل سستی نمیکردید ذلیل نمیشدید و کسانی که مثل شما نبودند بر شما شجاع و پیروز نمیشدند و بر شما قوی نمیشدند و اهل حق را کنار نمیگذاشتند و سرگردان شدید همانطور که بنی اسرائیل در زمان موسی سرگردان شدند.
نتیجه
عدم مصونیت امام، ستم جباران، سازش مردم، امتحان مردم(جدا شدن خالصها از ناخالصها) یاس از تمامی مدعیان اصلاح، برای اینکه بیعت هیچ طاغی بر گردن او نباشد، لیاقت نداشتن مردم از جمله دلائل غیبت آن حضرت بیان شده است.
حکمتها و علت های یاد شده برخی به خود امام مهدی (ع) و بعضی به مسلمانان یا مردم جهان و برخی به شیعیان باز می گردد. برخی نیز از آیندگان و شرایط و امکانات لازم برای به وجود آمدن یک تحول عمومی حکایت میکنند.
بنا براین عوامل طبیعی یادشده در روایات به عنوان علامت ظهور نمیتواند دلیل ظهور باشد، بلکه میتواند مقارناتی در حین ظهور باشند. چرا که ظهور قبل از اینکه دلائل طبیعی داشته باشد دلائل انسانی دارد. توجه به این نشانه های طبیعی بدون در نظر گرفتن علل اساسی غیبت در واقع فرافکنی است و فاصله گرفتن از این نکته که جامعه و انسان ها باید شرایط پذیرش داشته باشند تا امام (ع) بیاید نه این که حوادث طبیعی باید پدیدار شود تا امام (عج) ظهور کند.