به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، در طول نوشتههای کی یرکگور، مضامین آموزندهای برای چگونگی پیمایش در پیچیدگیهای زندگی با یکپارچگی و هدف ظاهر میشود. در این مطلب چهار مورد را مرور میکنیم:
1. خودآگاهی و دروننگری را پرورش دهید
کی یرکگور بر اهمیت خودآگاهی و دروننگری به عنوان پایهای برای درک وجود خود و انتخابهای معتبر تاکید کرده است. او استدلالمیکرد که خودشناسی واقعی مستلزم بررسی عمیق و صادقانه افکار، احساسات و انگیزههای فرد است که شامل زیر سؤال بردنمفروضات و باورهای به ارث رسیده از فرهنگ و تربیت است، موضوعی که در شیفتگی او به خودشناسی سقراطی بازتاب یافته است.
کی یرکگور در تأملات زندگینامهای اولیه، لذت بردن از توجه و به رسمیت شناختن را بهعنوان یک ضعف شخصی تصدیق میکند، کهنمونهای از نوع بررسی خود او بود. در «بیماری تا مرگ»، او ناامیدی را به عنوان ناشی از فقدان خودآگاهی و ناتوانی در عمل بهآرمانهای خود بررسی کرد. مبارزه کی یرکگور با مالیخولیایی و خودانتقادی تند در مجلات و مکاتبات او مشهود است، جایی که او اغلبدر مورد کاستیهای خود و ماهیت هستی تأمل میکرد. دروننگری پس از نامزدی ناموفق او با رجین اولسن به بسیاری از بینش عمیق اودر مورد خود و پیچیدگیهای آن کمک کرد. او در جای دیگر به بررسی نقش خودآگاهی در اصالت پرداخت.
2. عدم قطعیت و ابهام را در آغوش بگیرید
فلسفه کی یرکگور همچنین ما را به پذیرش عدم قطعیت و ابهام به چالش میکشد. او معتقد بود که پیچیدگیهای زندگی را نمیتوان بهپاسخها یا راه حلهای ساده تقلیل داد. در عوض، ما باید مایل باشیم که با پارادوکس و تضاد زندگی کنیم و در برابر ایدهها ودیدگاههای جدید باز بمانیم. این گشودگی مستلزم تمایل به تغییر عقیده در مواجهه با اطلاعات جدید است، موضعی که در تقابل باجستوجوی قطعیت مطلق است. کی یرکگور یک مفهوم صرفاً زیباشناختی یا متفکرانه از خودشناسی را نقد کرد و بر اهمیت درگیر شدنفعالانه و مسئولانه با عدم قطعیتهای زندگی تأکید کرد.
کی یرکگور برای نشان دادن پیچیدگی وجود و محدودیتهای دانش مستقیم، از تکنیک نوشتاری استفاده کرد که او آن را «ارتباطغیرمستقیم» نامید. او این کار را از طرق مختلف انجام داد؛ بهویژه با انتشار نوشتههایی که در آن نویسندگان ساختگی به گفتگوهایدیالکتیکی میپرداختند، که هر کدام دیدگاهها و جهانبینیهای متمایزی را نشان میدادند. او همچنین از کنایه و پارادوکس برای تحریکخوانندگان به تفکر فراتر از درک سطحی استفاده کرد. و او از تکنیکی استفاده کرد که آن را «بازتاب مضاعف» نامید که در آن ایدههارا به گونهای ارائه میکرد که خوانندگان را ملزم میکرد تا نه تنها در محتوای متن، بلکه در مورد وجود و ارتباط خود با ایدههای ارائهشدهنیز تأمل کنند.
کی یرکگور اغلب از انطباق با انتظارات جامعه امتناع میورزد، همانطور که در نقد کلیسای مستقر و مقاومت در برابر حرفه آکادمیکدیده میشود. او دیدگاههای غالب زمان خود را به چالش کشید و از جهش شخصی ایمان به جای پایبندی به سیستمهای اعتقادیسیستماتیک یا نهادینه شده دفاع کرد.
3. مسئولیت زندگی و انتخابهای خود را بپذیرید
یکی از اصول اصلی فلسفه کی یرکگور این است که مسئولیت زندگی و انتخابهای خود را به عهده بگیریم. او استدلال کرد که افرادنمیتوانند شرایط یا عوامل بیرونی خود را مقصر مشکلات خود بدانند. در عوض، آنها باید صاحب افکار و اعمال خود باشند و ضعفهاو معایب خود را بپذیرند. این روند خودسازی و رشد برای غلبه بر ناامیدی و دستیابی به حالت پذیرش خود ضروری است. تأکید کییرکگور بر دیدگاه غایتشناختی خود و جستوجوی وحدت روایی، ماهیت مداوم این مسئولیت را برجسته میکند.
اصرار کی یرکگور بر مسئولیت شخصی موضوعی تکراری در کار او بود. او معتقد بود که افراد باید مسئولیت وجود، انتخابها و معناییرا که برای زندگی خود قائل هستند، بپذیرند. شاید بتوان ادعا کرد که تصمیم او برای دنبال کردن حرفه نویسندگی در مسیری متعارفتر،نوعی بازتاب وجودی این موضوع بود. آثار او، از جمله یا/یا و مفهوم اضطراب، ضرورت انتخاب و پیامدهای اخلاقی آن انتخابها رابررسی میکنند.
4. مرگ خود را بپذیرید
در نهایت، کی یرکگور ما را ترغیب میکند که فانی بودن خود را در آغوش بگیریم و بدانیم که زندگی زودگذر و ناپایدار است. پذیرش عدمقطعیت زندگی و اجتناب ناپذیر بودن مرگ میتواند به احساس آرامش و رضایتی منجر شود که فراتر از ترس و اضطراب است. اینپذیرش زندگی در لحظه حال را تشویق میکند و به طور کامل با غنای تجربیات زندگی درگیر میشود. دیدگاه کی یرکگور در مورد ایمان وحضور خدا عمیقاً درک او از پذیرش را شکل داد، زیرا او پیشنهاد کرد که در وابستگی کامل ما به خدا می توان درک عمیقتری از هدف ومعنا پیدا کرد.