به گزارش پایگاه خبری پروژه ایرانی، فرزاد موتمن فیلمساز سینمای ایران است که تحصیلات آکادمیکش را در آمریکا گذرانده است. وی یکی از مهمانهای سلسله نشستهای «سینما رو به آینده» بود که امکان حضور در نشست را پیدا نکرد. در این نشستها که به میزبانی امیر قادری و به همت حوزه هنری برگزار شده بود مسائلی چون امکان حذف پروانه ساخت فیلم، ممیزی و سانسور، ... و راهکارهایی برای مدیریت فرهنگی بالاخص در سینما پرداخته شد. فرزاد موتمن در گفتوگو با هنرآنلاین به این موارد پرداخته که در ادامه آمده است.
گفتوگو را از موضوع حذف پروانه ساخت فیلم شروع کنیم. حذف آن را چگونه میبینید و این امر میتواند کمکی به وضعیت سینمای ایران کند؟
حذف پروانه ساخت به شرایط حال حاضر سینما کمک میکند. وقتی برای اکران در نهایت باید پروانه نمایش گرفت، پروانه ساخت موضوعیتی ندارد. ضمنا از آنجا که آنچه در متن فیلمنامه میآید با آنچه که به تصویر در میآید متفاوت خواهد بود، زمان اخذ پروانه نمایش همچنان فیلمساز درگیر ممیزی و امکان اکران خواهد شد. اما مسئلهی اصلی پروانه ساخت نیست. در سینمای ایران ما با مشکلِ نداشتنِ ساختار اقتصادی مواجهیم. سینمای ایران به لحاظ اقتصادی، ساختمانی ندارد. مشخص نیست که به کجا تعلق دارد. نه کاملا مستقل است و نه دولتی است. در کشورهای اروپای شرقی، سینما زیر نظر دولت است و با وجود اعمال نظر دولتی، سینماگران خوبی هم از آن بیرون آمده؛ اما سینمای ایران هیچ کدام از این دو شکل را ندارد.
اشاره کردید مسئلهی اصلی سینمای ایران تامین سرمایه است. در این مورد صحبت کنید که چه راهکاری در مسیر ارتقا و احیای سینمای ایران میبینید؟
همانطور که گفتم مسئلهی اصلی در سینمای ایران تامین سرمایه برای تولید فیلم است. تهیه سرمایه در سینما شکل غریبی پیدا کرده است. دولت حمایتی از فیلمسازان نمیکند. البته فیلمسازانی هستند که با بودجههای کلان تحت چتر حمایتی بالادستی فعالیت میکنند. اما باقی سینما به کلی از هر نوع کمکی محروم شده است. این در حالی است که در کشور ما فیلمساز به میل خود نمیتواند فیلم بسازد. گاهی ممیزی در سینما باعث خودسانسوری در فیلمساز می شود. اینها قربانیهایی هستند که از هر دو طرف آسیب میبینند. هم از طرف سانسوروممیزی و هم اینکه باید خودشان تامین سرمایه کنند؛ در حالی که عدهای دیگر دارند با بودجههای کلانِ رانتی فیلم میسازند.
در واقع مشکل ما در سینمای ایران گرفتن یا نگرفتن پروانه ساخت نیست. مسائل زیربناییتری وجود دارد. عدالت اقتصادی و عدالت اجتماعی از این دست هستند. سینمای ایران نیازمند برقراری عدالت است. این امر شامل مرحلهی اکران فیلم هم میشود. اکران شدیدا مسدود شده است. 2 تا 3 دفتر پخش، اکران را به صورت انحصاری دست گرفتهاند و فقط به فیلمهایی که حکم غذای آماده دارند امکان اکران خوب میدهند. فیلمساز مستقل در یک ماه فیلمش را میسازد، 5 سال باید بدود تا مجوز و نوبت اکران بگیرد. این وضعیت بسیار غیرحرفهای و وحشتناک است.
از طرفی جشنواره فجر هم به عوارضی تبدیل شده است. از طریق جشنواره مشخص میشود چه کسانی کار کنند و چه کسانی کار نکنند. خیلی از فیلمهای خوب به خصوص آنهایی که جنبه تجربی دارند پشت درهای جشنواره میمانند. حتی این شائبه وجود دارد که برای دیده شدن برخی فیلمهای جشنواره، رایزنی انجام میشود تا نشست خبریهای شلوغتر یا سانسهای بهتری بگیرند.
از مسائل دیگر سینما، مسئله ممیزیها و سانسور است. چگونه میتوان ممیزی و سانسور را در سینمای ایران سر و شکل داد؟
میپذیریم که در کشورمان به دلایل فرهنگی ممیزیهایی وجود دارد؛ اما این ممیزیها نباید دفترچهای داشته باشند؟ سالهای زیادی است که از تدوین این دفترچه سر باز زده میشود. چرا؟ برای اینکه قانونی نباشد تا هر کس هر طور میخواهد اعمال قدرت کند. در آمریکا که خاستگاه سینما است، زمانی که ممیزی وجود داشت، دفترچه ممیزی هم وجود داشته. با این شرایط میتوانند پلان و دیالوگی از فیلمی حذف شود که همان در فیلم مورد حمایت دیگری وجود دارد. تا زمانی که سینمای ایران ساختار و چارچوب تدوین شده و ثابتی نداشته باشد، با توجه به امکان اعمال نظرهای شخصی و جناحی امیدی برای سینما نمیبینم. نبود عدالت در جوانب مختلف را هم تهدید سینما نمیدانم. اتفاقی که در چندین سال افتاد اعتبار کارگردانها را کم کرده و به تهیهکنندهها قدرت داده شده. تهیهکنندگان ایرانی قریب به اتفاق با سینما بیگانه هستند.
عدهای بر این باورند که از دیگر مسائلی که در سینمای ایران باید بررسی و آسیبسنجی شود تا روند تولید فیلم و در نهایت سینما سامان بگیرد، تهیهکنندگی است. نظر شما در این خصوص چیست؟
تهیهکنندگی فیلم در ایران تبدیل شده است به معاملات املاکی. نشستهاند در دفتر میگویند سرمایهگذار تامین بودجه کند تا ما فیلم بسازیم. آن وسط درصدی را هم به عنوان حقالعمل خود برمیدارند. این تهیهکنندگی نیست. تهیهکننده باید بتواند با سرمایه خود کار کند. البته از آنجا که برگشت سرمایه در سینمای ما تضمینی ندارد و شرایط اکران عادلانه نیست، کسی برای تهیهکنندگی پا پیش نمیگذارد.
در حال حاضر سینمای ما، سینمای طبیعیای نیست؛ حتی به لحاظ تجاری هم غیرطبیعی است. ما طبق خواست و سلیقهی جامعه فیلم نمیسازیم. اصولا جامعه فاقد سلیقه شده است. این چیزی که الان مخاطب را به سینما میآورد سلیقه نیست، جو است. بر اساس جو یا اتمسفری که ایجاد میشود، فیلمها میفروشند.
به حدی چرخ دندههای بوروکراسی سینما چرخدندههای مهیبیاند که فیلمساز بعد از ساخت یکی 2 فیلم، انگیزههای خود را از دست میدهند. فیلمساز ایرانی همیشه در موقعیت فیلماولی است. سیستمی که همه فیلمسازان کارمند محسوب شوند هم سیستم خوبی است. همانطور که گفتم در اروپای شرقی بخش خصوصی به طور کلی تعطیل شده است و همه زیر نظر دولت حقوق میگیرند و فیلم میسازند. این هم سیستم خوبی است. چیزی که سینمای ایران را میآزارد فقدان سیستم است. سینمای ما نه سیستم آمریکایی دارد و نه سیستم اروپای شرقی.
راهکارتان برای مدیریت فرهنگی بالاخص در عرصهی سینما برای دولت پیش رو چیست؟
پیشنهادم به دولت آینده این است که اجازه بدهند اهالی سینما کار کنند. سینما اینقدرها مهم نیست که محدودش میکنند. سینما امکانی است برای تفریح و سرگرمی. اهالی سینما میتوانند سینما را احیا کنند. سینمای ایران به تهیهکنندگانی که بودجه دولتی تامین میکنند نیازی ندارد. در صورتی که تهیهکننده از سرمایه شخصی برای تولید فیلمش استفاده کند، آن موقع است که پای فیلمش میایستد. کدام تهیهکنندهی مطرح را میشناسید که از سرمایهی شخصیاش برای تولید فیلمش استفاده نکند. اجازه دهند تا سینما از نو ساخته شود.