احساس تنهایی، تک زیستی و فردیت گرایی یک برساخته ی اجتماعی یا انتخابی آگاهانه در میان زنان؟
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، طی دهه های اخیر، تنها-زیستی در میان زنان بیوه ، مطلقه، سالمند، متاخرین در امر ازدواج و .. روند روبه رشدی داشته است. توصیف تجارب، تفسیر و درک زنان از تنهازیستی و جهان پدیداری و پاسخ به اینکه «جهان تنها-زیستی» در تجربه زیسته یک زن تنها-زیست، به چه شکلی حضور دارد، از اهمیت زیادی برخوردار است. درک و تفسیر زنان تنها-زیست از جهان پدیداری بر خود-حمایت گری و تاب آوری رشددهنده در برابر مشکلات، دگردیسی در رفتارها و خودانگاره زنانه، بازمعنابخشی به زیست جهان و خودکنترلی و مهار نیاز جنسی دلالت دارد. در گذشته تک زیستی غالباً یک امر تحمیلی بوده است و فرد به دلایلی ناخواسته همچون از دست دادن خویشان و نزدیکان، طلاق و یا مهاجرت خود و یا سایر اعضای خانواده مجبور به تنها زندگی کردن میشد و تصور روشنی از انتخاب تنها زندگی کردن به ویژه در سنین جوانی و میانسالی وجود نداشت.
اما خانوادههای تکنفره در سالهای اخیر نسبت به انواع دیگر خانوارها در بیشتر نقاط جهان به سرعت در حال افزایش است. بنابر گزارش سازمان جهانی بهداشت (2010) در بسیاری از کشورهای توسعهیافته و پیشرفته مانند نروژ، فنلاند، دانمارک، سوییس و آلمان بیش از یک سوم خانوارها تکنفره هستند. گرچه در حال حاضر رواج خانوارهای تکنفره در آسیا کمتر از اروپا و آمریکای شمالی است اما سرعت رشد آن قابل توجه و جدی است. به طوری که پیشبینی میشود در سالهای آتی نزدیک، از ۱۰ کشور سردمدار در داشتن خانوارهای تکنفره، چهار کشور در آسیا قرار داشته باشند. در ایران نیز براساس آخرین سرشماری مرکز آمار تعداد خانوارهای انفرادی به نسبت کل خانوارهای کشور در سال 95 به 8.5 درصد رسیده است، از این رو شاهد افزایش پرشتاب خانوادههای تکنفره در کشور هستیم.
بر همین اساس زمینه و بسترهایی که در این امر دخیل هستند میتواند در شناخت بیشتر این موضوع و بررسی ابعاد مختلف آن اثربخش باشد. دلایلی همچون تفرد گرایی، افزایش سواد و اشتغال زنان، افزایش طلاق و سن ازدواج، کاهش نرخ ازدواج، میل به استقلال، مهاجرتهای شغلی و تحصیلی، شکاف نسلی و اختلاف نظر والدین و فرزندان در افزایش میزان تنها زندگی کردن زنان در جامعه نقش دارند.
البته، فارغ از اینکه این سبک زندگی، چقدر ناشی از انتخاب و اختیار زنان است و به چه میزان جبر و تحمیل شرایط زندگی در آن دخیل است، آن چه مشاهده میشود رشد و سرعت افزایش تنهازیستی زنان در جامعه برخلاف ارزشهای فرهنگی- اجتماعی و خانوادگی در یک دهه اخیر است.
در واقع، زندگی روزمره و تجربه زیسته آدمیان یکی از منابع مهم فهم و شناخت پدیدههای اجتماعی است. از این رو اگر بخواهیم به درکی از پدیده تک زیستی زنان برسیم بدون بررسی زیستجهانهای و تجربیات زیسته آنها ناممکن و غیرواقعی خواهد بود و نگاه آسیبشناسانه و بیرونی بدون شناخت و اطلاع از ابعاد و زوایای آن، نتایج و یافتههای متقنی به ما نخواهد داد.
ﺑﺎ گذر زمان شاهد تغییرات و دگرگونیهای زیادی در زمینههای مختلف از جمله الگوهای شکلگیری خانواده هستیم. در واقع با تغییر و کوچکتر شدن ابعاد خانواده و تبدیل آن از خانواده گسترده به خانواده هستهای، شکلگیری انواع جدیدی از خانواده، از جمله خانوادههای بدون فرزند، تکوالدی و خانواده تک نفره و ... مواجه هستیم. مطالعات متعدد نیز، بیانگر تحول نظام ارزشی در میان جوانان ایرانی در طی سالهای پس از انقلاب و به خصوص سالهای پس از پایان جنگ است (مدنی قهفرخی:1396) و تمایل غالب و عمومیتیافته جوانان ایرانی به دیرتر ازدواج کردن، نمودی از ابعاد گسترده و وسیع تغییرات اجتماعی در ایران است که به شدت جامعه جوانان کشور را تحت تاثیر قرار داده است (گودرزی و عبدی، 1378).
قابل ذکر است، آمار خانوارهای تکنفره، به نسبت کل خانوارهای کشور در سال 85، ۵.۲ درصد بوده که این عدد در سال 95 به ۸.۵ درصد رسیده است. در واقع در سال 85 بیش از 880 هزار خانوار تک نفره در کشور مورد شمارش قرار گرفته بود که این رقم در سال1395به بیش از دو میلیون نفر رسیده است. از این تعداد بیش از 680 هزار خانوار مرد سرپرست و بیش از یک میلیون و 350 هزار خانوار زن سرپرست هستند. به گونهای که ۶۶.۴ درصد از کل خانوارهای تکنفره زن سرپرست هستند» (سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1395). یافتههای پیمایش ملی ارزشها و نگرشهای جوانان که در سال 1399 نشان میدهد، 58.8 درصد جوانان تمایل دارند که تنها زندگی کنند خانوادههای تکنفرهای که به انتخاب و اختیار خود این سبک از زندگی را برگزیدهاند و یا به دلایل مختلفی از جمله طلاق یا مرگ پدر و مادر، همسر و ... تنها زندگی کردن، به آنها تحمیل شده است.
بنابراین نباید این سبک زندگی را مختص گروه خاصی دانست زیرا آمارهای مربوط به خانوادههای انفرادی، نشاندهنده افزایش تنهازیستی در میان مردان و زنان است، اما رشد آن همچنان که نتایج سرشماری انجام شده در سال 1395 نشان میدهد، در میان دختران و زنان سرعت بیشتری دارد. همچنان که مخاطرات و مسائل مربوط به آن نیز به دلایل فرهنگی و اجتماعی برای زنان بیشتر و انتخاب تنها زندگی کردن برای زنان نسبت به مردان، چالشبرانگیز و پرهزینهتر است.
علاوه بر این، در چند دهۀ اخیر نیز شاهد تغییراتی در الگوی روابط جنسی بودهایم. شواهد حاکی از روند فزاینده معاشرتهای عاطفی و جنسی پیش از ازدواج یا خارج از چارچوب ازدواج در میان جوانان است. به گونهای که براساس مطالعه انجام شده «بیش از نیمی از دختران دانشجو در تهران در سال 1384-1385 تجربۀ معاشرت و دوستی با جنس مخالف پیش از ازدواج و حدود یک چهارم ارتباط نزدیکتر شامل تماس جنسی را گزارش کردهاند» (خلجآبادی فراهانی و همکاران، 1390). در رجوع به نظریه های جامعه شناسی، تک زیستی را یک فردیت خودخواهانه و خودشیفتگی میداند که در آن تعهدات صمیمانه با دیگران برای آزادی و استقلال به عنوان مصرفکنندگان بی حد و حصر سبک زندگی و هویت داد و ستد میشود (جیمیسون،2009، 5). بک و بک گرنشیم معتقدند که «در حال حاضر کمتر احتمال دارد افراد روابط طولانی مدت را حفظ کنند زیرا نیروهای بازارِ آزاد، نسبت زنان و مردان در نیروی کار را که موجب رقابت جنسیتی شده است را متعادل و برابر میکنند» (بک و بکگرنشیم، 1995، 9).