قرآن کریم برای اولیای خدا اوصاف و نشانههایی ذکر کرده است و به آنها بشارت دنیا و آخرت داده است. بشارتی که قطعی بوده، خلف وعده ای نخواهد داشت. نداشتن خوف و حزن اساسی ترین این نشانههاست.
به مناسبت شهادت حضرت زینب (س)؛
هم خدا ولی اوست و هم او ولی خدا
7 بهمن 1402 ساعت 10:14
گزارشگر : تحریریه پروژه ایران
قرآن کریم برای اولیای خدا اوصاف و نشانههایی ذکر کرده است و به آنها بشارت دنیا و آخرت داده است. بشارتی که قطعی بوده، خلف وعده ای نخواهد داشت. نداشتن خوف و حزن اساسی ترین این نشانههاست.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، در قرآن کریم آیه ای هست که ویژگی و صفت اولیاء خدا را بیان می کند و بشارت دنیا و آخرت برای آنان می دهد.
أَلاَ إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ الَّذينَ آمَنُوا وَ كانُوا يَتَّقُون لَهُمُ الْبُشْرى فِي الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِي الْآخِرَةِ لا تَبْديلَ لِكَلِماتِ اللَّهِ ذلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظيمُ ؛
آگاه باشید بر اولیای خدا نه بیمیاست و نه آنها اندوهگین میشوند. همانان که ایمان آورده و همیشه پرهیزگارند. بشارت در دنیا و آخرت برای آنان است و هیچ تبدیلی برای کلمات(وعدههای) خدا نیست.
در این آیه برای اولیای خدا اوصاف و نشانههایی ذکر کرده است و به آنها بشارت دنیا و آخرت داده است. نداشتن خوف و حزن اساسی ترین این نشانههاست. شروع آیه با هشدار و تاکید است که نشان از اهمیت این اوصاف دارد. پس از بشارت دنیا و آخرت نیز تاکید می کند که تخلفی در این وعده نیست.
با این پیش گفته باید مفهوم ولایت و خوف و حزن روشن شود. تا تصویری روشن از این آیه به دست آید.
مفهوم ولایت
واژه «ولايت» و مشتقات آن يعني ولي، مولي، تولي، همه از ماده «ولی» است. كلمه ولي در قرآن گاهي درباره خدا و گاهی درباره مؤمنان به كار رفته است. « اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنُوا يُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النُّورِ»(بقره آیه 257). خدا ولی مؤمنان است.
بنابراین هم مومنین ولی خدا و هم خدا ولی مومنان است. در مقابل، كافران هم ولي دارند، اما ولي آنها خدا نيست؛ اولیای آنها طاغوت است « وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النُّورِ إِلَى الظُّلُماتِ».
برخي از آيات، به صراحت مؤمنان را ولي خدا معرفي مي كنند « أَلاَ إِنَّ أَوْلِيَاءَ اللَّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَ لاَ هُمْ يَحْزَنُونَ...». بنابراین ولایت مفهومی دو سویه است، از يك سو خدا ولي مؤمنان است، و از ديگر سو مؤمنان ولي خدا هستند. مؤمنان نیز میتوانند ولی یکدیگر باشند « وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْض...؛ مؤمنان بعضي با بعضي ديگر ولايت دارند.(توبه آیه 71) پس كلمه ولي و مفهوم ولايت به گونه اي است كه برخدا نسبت به بندگان، بر بندگان نسبت به خدا و بر مؤمنان نسبت به يكديگر اطلاق مي شود. ولايت در لغت به اين معناست كه دو موجود آن چنان به هم نزديك باشند كه بين آنها هيچ فاصله اي وجود نداشته باشد.
گر چنين رابطه اي بين دو موجود باشد، مي گويند اين ولي آن موجود است. اگر كسي آن قدر به خدا نزديك بود كه بين او و خدا، فاصلهای وجود نداشت، هم او به خدا نزديك است و هم خدا به او نزديك است؛ در این صورت، هم خدا ولي اوست و هم او ولي خدا. خود مؤمنان هم با يكديگر همين حالت را دارند. آنهايي كه واقعا ايمانشان كامل است آنچنان با همديگر ارتباط، اتصال و پيوند دارند كه بيگانه اي نمي تواند بينشان نفوذ كند؛ البته اين ولايت، ولايتي است كه بار معنايي و ارزشي دارد؛ ولايت مثبت و ايجابي است. اما هميشه ارتباط و نزدیک بودن، مثبت نيست.
گاهي ممكن است انسان به كسي نزديك شود و از او ضرر ببيند. درباره شيطان همين گونه است: وَ الَّذينَ كَفَرُوا أَوْلِياؤُهُمُ الطَّاغُوتُ ؛ ولي كافران طاغوت است یعنی بین کافران و طاغوت فاصله ای نیست. خداوند درباره شيطان مي فرمايد شيطان بر كسي تسلط ندارد مگر كسي كه خودش را ولي شيطان كند؛ يعني انسان مي تواند به گونه ای به شیطان نزدیک شود كه خودش را در اختيار او قرار بدهد.
وقتي كه اين گونه شد شيطان بر او مسلط مي شود، شیطان در آغاز بر انسان تسلطي ندارد بلکه انسان به دست خودش و به تدریج خود را تسليم شيطان مي كند.
مفهوم خوف و حزن
خوف گاهی همراه حزن و گاهی همراه رجاء میآید. «خوف» در مقابل «امن» است و نسبت به آینده است و «حزن» در مقابل «فرح و شادی» و نسبت به گذشته است. حالتی که از ترس گرفتاری، عذاب یا مصیبتی که در آینده ممکن است پیش آید به انسان دست می دهد، خوف نامیده می شود اما حزن غمیکه به خاطر گذشته بر دل انسان نشسته است. امر نافعی که از دست داده یا ضرری که به او رسیده. یعنی اگر کسی در گذشته مطلوبی را از دست داده یا نامطلوبی دامنگیر او شده باشد، هم اکنون محزون و غمگین است و اگر احتمال بدهد که در آینده، مطلوبی را از دست خواهد داد یا نامطلوبی دامنگیرش خواهد شد، هم اکنون خائف و هراسناک است.
تحقق اين خوف و اندوه وقتى قابل تصور است كه آدمى براى خود مالکیت و يا حقى نسبت به آن چيزى كه از آن خوف و اندوه دارد قائل باشد؛ مثلا خود را مالك فرزند و يا مقام و ثروت بداند، اما اگر بداند که او مالک چیزی نیست و مالکیت مطلق از آن خداوند است و دادن و گرفتن خدا از روی حکمت و مصلحت است، هيچ وقت درباره امور گذشته و آینده نه ترسى پيدا مى كند و نه به اندوهى دچار می شود. این نگاه توحیدی انسان را به مقام رضا نیز میرساند. مقامیکه هر چه از طرف خداوند برسد در چشم او زیباست و به آن راضی است.
زینب کبری(س) از خوف و حزن جدا شده و به مقام امن و رضا و تسلیم رسیده بود. از این رو در مجلس ابن زیاد وقتی ابن زیاد با افتخار میگوید دیدی خدا با برادرت و خاندانت چه کرد؟ پاسخی میدهد که تاریخ هیچگاه آن را فراموش نکرده است. زینب پاسخ می دهد و چه زیبا پاسخ می دهد: من جز خير و زيبايى چيزى نديدم.
کد مطلب: 413411