درست در میانه همهگیری یک مرض کشنده، شاید این روزها بهترین زمان برای صحبتکردن در مورد این موضوع نباشد که اوضاع زندگی بشر، در طول تاریخ همیشه رو به بهبود بوده و این روزها، بدترین روزهای تاریخ زندگی انسانها روی زمین نیست؛ اما به هر حال نمیتوان نادیده گرفت که خوشبینی و بدبینی، بیشتر از همه چیز، ناشی از وضعیت مزاجی آدمهاست. به همین مناسبت است که فردریک نیچه، فیلسوف، معتقد است اغلب پیشداوریها ناشی از وضع مزاجی آدمهاست؛ بنابراین، شاید بتوانیم قضاوتهایمان در مورد اوضاع اطرافمان را با تغییر ذائقه، عوض کنیم.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، البته که روشن است تغییر احساساتمان نسبت به چیزها، تنها با شنیدن یکسری حقایق تازه، ممکن نیست. موضوع حتی میتواند از این هم پیچیدهتر باشد چون گاهی مردم حتی از شنیدن چیزهایی که احساسات و پیشداوریهایشان درباره اوضاع را تغییر میدهد خودداری میکنند، هرچند همیشه میشود شانسی برای شنیدهشدن چیزهای متفاوت در نظر گرفت.
نیچه، خودش را فیلسوفی خوشبین نمیدانست. او فلسفهای را برای زندگی پذیرفته بود که همراه با «گشودگی» نسبت به زندگی و اتفاقهای آن بود. او هم مثل بسیاری از فیلسوفان ایمان داشت که «زندگی در اغلب اوقات، فلاکتبار، زشت و ملالآور است». خوب، میتوانیم این ایده را از او بپذیریم؛ خیلی از ما، در حقیقت در مورد زندگی همینطور فکر میکنیم و بسیاری از ما هم مثل نیچه منتظر «آخرین انسان» هستیم. با این وجود به نظر میرسد هنوز میتوانیم از خودمان سوال کنیم آیا زندگی همیشه و برای ابد همین قدر فلاکبار، زشت و ملالآور بوده و خواهد بود؟ آیا این مسأله که بشر در حال «پیشرفت» است، چیزی بیش از یک خواب و خیال است که انسان مدرن خود را با آن سرگرم کرده است؟!
دانشمندان، متخصصان آمار و خیلیهای دیگر در سالهای اخیر تلاش کردهاند در مستندهای تلویزیونی شبکههای مختلف، انسان مدرن را قانع کنند که «پیشرفت»اش واقعی است. گروهی از نویسندگان، در کتابی به نام «حقیقتمحوری، ده دلیل برای اینکه در مورد دنیای اطرافمان اشتباه میکنیم، و چرا دنیا بهتر از آن است که شما فکر میکنید»، تلاش کردند به راههای مختلفی با دادهها و انواع و اقسام گراف، نشان دهند که دنیا آنقدرها هم جای بدی نیست یا دستکم وضعیت آدمهای معاصر نسبت به نسلهای قبلی آنها بهتر است.
در همین کتاب است که آماری از ۱۶ چیز بدی که تهدید آن در طول تاریخ به شکل قابل ملاحظهای کاهش پیدا کرده است را میشود دید:
یکم. در دوران معاصر، بردهداری قانونی تنها در سه کشور روی کره زمین ممکن است. ۲۰۰ سال پیش، ۱۹۳ کشور جهان، از بردهداری و خرید و فروش و بهرهبرداری از انسانها به صورت قانونی حمایت میکردند.
دوم: کمتر از ۴۰ سال پیش، سالانه ۶۳۶ هزار تن نفت خام، در طول استخراج و جابهجایی روی زمین و در دریا رها میشد. این رقم در سال ۲۰۱۶ به کمتر از شش هزار تن در سال کاهش پیدا کرده است.
سوم. قیمت پنلهای خورشیدی به عنوان راه حل جایگزین برای سوختهای آلاینده فسیلی، ۳۰ سال پیش، بیش از ۶۶ دلار برای هر پنل بود. این رقم امروز به کمتر از ۰.۶ دلار برای هر پنل رسیده است که باعث افزایش استفاده از آنها و تامین انرژی مورد نیاز مردم حتی در نقاط دورافتاده و بدون دسترسی به شبکه سراسری انرژی میشود.
چهارم. در سال ۱۹۹۶ از هر یک میلیون نفر ۵۴۹ نفر به بیماری ایدز مبتلا بودند که این رقم در سال ۲۰۱۶ به ۲۴۱ نفر از هر یک میلیون نفر رسیده است.
پنجم. کمتر از ۲۰۰ سال پیش، از هر ۱۰ نوزادی که در جهان به دنیا میآمدند، بیش از چهار نوزاد قبل از رسیدن به سن کودکی، میمردند؛ یعنی ۴۴ درصد از کل نوزادانی که هر سال به دنیا میآمدند. این رقم در سال ۲۰۱۶، به زیر چهار مورد از هر ۱۰۰ تولد رسید.
ششم. در ۱۹۴۲، از هر صد هزار نفر، ۲۰۱ نفر در جنگ میمردند. در ۲۰۱۶، شانس مرگ انسانها در جنگ، از هر ۱۰۰ هزار نفر، تنها یک نفر بوده است.
هفتم. مجازات قانونی اعدام، تا حدود ۲۰۰ سال پیش، در ۱۹۳ کشور جهان قانونی بود. امروز کمتر از ۸۹ کشور در جهان این مجازات را به رسمیت میشناسند.
هشتم. کمتر از ۲۰ سال پیش، تعداد کشورهایی که مشکلی با نشت بنزین روی زمین و دریا نداشتند، ۱۹۳ تا بود اما تا سال ۲۰۱۷، ۱۹۰ کشور سیاستهایی برای جلوگیری از ایجاد این آلودگی تصویب کردند.
نهم. همین ۶۰ سال پیش، به ازای هر ۱۰ میلیارد مایل سفر هوایی، بیش از ۲۱۰۰ نفر در سوانح هوایی جان خود را از دست میدادند. این رقم در سال ۲۰۱۰ به تنها یک نفر به ازای هر ۱۰ میلیارد مایل سفر هوایی رسید.
دهم. در دهه ۶۰ میلادی، ۲۸ درصد از کودکان بین ۵ تا ۱۴ سال، در شرایط سخت، به صورت تماموقت، کار میکردند. در پایان دهه اول هزاره دوم میلادی، این رقم به حدود ۱۰ درصد از کل کودکان در این بازه سنی کاهش پیدا کرد.
یازدهم. در دهه ۳۰ میلادی، از هر ۱۰۰۰ مرگ در سال، ۹۷۱ نفر در فجایع طبیعی جان خود را از دست دادند. این رقم در دهه دوم هزاره سوم، به زیر ۷۲ مرگ از هر ۱۰۰۰ مرگ ثبتشده رسیده است.
دوازدهم. در دهه ۹۰ میلادی، بیش از ۶۴ هزار کلاهک اتمی در سراسر جهان وجود داشت. با تلاشهایی که برای خلع سلاح اتمی در جهان انجام شده است، تعداد کلاهکهای هستهای در سال ۲۰۱۷ به حدود ۱۵ هزارتا کاهش پیدا کرده است.
سیزدهم. همین ۲۵۰ سال پیش، آبله در بیش از ۱۴۸ کشور جهان جان مردم را میگرفت؛ بیماریای که از سال ۱۹۷۹ به بعد، در هیچ کشوری دیده نشده است.
چهاردهم. در سال ۱۹۷۰، میزان گوگرد دیاکسیدی که به ازای هر نفر سالانه در هوا پخش میشد معادل ۳۸ کیلوگرم بود. در ۲۰۱۰ این رقم به زیر ۱۴ کیلوگرم به ازای هر نفر در سال رسید.
پانزدهم. در سال ۱۹۷۰، سالانه بیش از ۱۶۶۳ هزار تن، از گاز ازون لایه حفاظتی زمین کم میشد. این مقدار در سال ۲۰۱۶ به تنها ۲۲ هزار تن کاهش پیدا کرده است.
شانزدهم. در سال ۱۹۷۰، بیش از ۲۸ درصد از کل جمعیت جهان، در گرسنگی و قحطی زندگی میکرد اما در سال ۲۰۱۵، این عدد به کمتر از ۱۱ درصد جمعیت کل جهان کاهش پیدا کرده است.
بخشی از علاقه ما به ناامید بودن از آینده ناشی از این است که دنیا را با تجربههای محدود خودمان میسنجیم. کسی شک ندارد که در دوره و زمانه خوبی زندگی نمیکنیم اما بعید است گذشتگان ما نسبت به ما از اوضاع بهتری برخوردار بوده باشند. به هر حال، آنچه قطعی است اینکه راهی برای بازگشت به گذشته وجود ندارد. مجبوریم پیش برویم و مجبوریم امیدوار باشیم!