بازگشت ترامپ و سناریوهای پس از ان به یکی از دغدغههای بسیاری از تحلیلگران جهان بدل شده است.
بایدن و ترامپ از یک نقشه راه پیروی خواهند کرد؟ / تغییرات سیاست خارجی آمریکا در صورت بازگشت ترامپ!
اقتصادنیوز , 11 بهمن 1402 ساعت 17:59
گزارشگر : تحریریه پروژه ایران
بازگشت ترامپ و سناریوهای پس از ان به یکی از دغدغههای بسیاری از تحلیلگران جهان بدل شده است.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، انتخابات ریاستجمهوری 2024 ایالات متحده به احتمال زیاد یک رقابت مجدد بین جو بایدن، رئیسجمهور فعلی و دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق خواهد بود. اگرچه اکثر آمریکاییها خوشحالتر میشدند اگر هیچ کدام از این دو در انتخابات شرکت نمیکردند، اما این انتخابی نیست که در ماه نوامبر با آن روبرو خواهند شد. به نوشته استفان والت، استاد روابط بینالملل دانشگاه هاروارد و ستوننویس فارنپالیسی، این انتخابات به عنوان یک رویداد مهم در نظر گرفته میشود که تأثیرات گستردهای بر دموکراسی آمریکا و رویکرد آن به سایر نقاط جهان خواهد داشت.
در مورد اول - پیامدهای احتمالی این انتخابات در خانه - انتخاب روشن است. ترامپ یک دادگاهی محکوم به کلاهبرداری، سوء استفاده جنسی و بیکفایتی در دوره قبلی خود به عنوان رئیس جمهور است. او تعهدی به اصول دموکراتیک و حاکمیت قانون ندارد و نشانههای نگران کنندهای وجود دارد که نشان میدهد او و حزب جمهوریخواه قصد دارند از دوره دوم برای مجازات مخالفان سیاسی استفاده کنند و عملاً ایالات متحده را به سمت خودکامگی سوق دهند. تلاشها برای متوقف کردن تغییرات آبوهوایی کنار گذاشته میشود، و آمریکاییهای ثروتمند و شرکتها آزاد خواهند بود تا با توجه کم به پیامدهای اجتماعی و سیاسی گستردهتر، به دنبال منافع خودخواهانه خود باشند. نظر شما در مورد بایدن یا سیاستهای او هر چه که باشد، او به احتمال زیاد هیچ یک از این کارها را انجام نخواهد داد.
اکوایران در ادامه ترجمه این گزارش آورده است: اما اگر به سیاست خارجی بپردازیم، اختلافات چندان فاحش نیست. اگرچه بسیاری میترسند که دوره دوم ترامپ تأثیرات شگرفی بر سیاست خارجی ایالات متحده داشته باشد، من گمان میکنم که تفاوتها کمتر از آن چیزی باشد که شما فکر میکنید. ترامپ مانند دوره اول ریاست جمهوری خود، دمدمیمزاج، بیثبات، بیحوصله و متخاصم خواهد بود - به ویژه در قبال متحدان آمریکا در ناتو. اما از جهات دیگر، دور دوم ریاست جمهوری ترامپ ممکن است با کاری که بایدن در صورت پیروزی در انتخابات انجام میدهد، تفاوتی نداشته باشد. برای درک این موضوع، در نظر بگیرید که هر کدام از آنها احتمالاً چگونه با سه موضوع مهم در دستور کار سیاست خارجی امروز آمریکا برخورد میکند: اوکراین، چین و خاورمیانه.
اوکراین
دولت بایدن با وجود مخالفت برخی از جمهوریخواهان و بدبینی فزاینده نسبت به توانایی کیف برای پیروزی در جنگ یا بازپسگیری سرزمینهای از دست رفتهاش، از زمان شروع جنگ، به طور همه جانبه به نفع اوکراین مشارکت داشته است. اوکراینیها و حامیان غربی آنها نگران هستند که ترامپ حمایت ایالات متحده را متوقف کند و اوکراین را به هر کمکی که میتواند از اروپا دریافت کند وابسته کند و به امان ارتش روسیه رها کند. ترامپ به خود میبالید که می تواند مسئله جنگ را «در یک روز» حل کند و سپس وقتی از او پرسیده شد که آیا میخواهد که اوکراین پیروز شود یا خیر، به منمن افتاد. بر این اساس، ممکن است فکر کنید انتخاب ترامپ تغییری اساسی در سیاست ایالات متحده ایجاد میکند.
اما نکته اینجاست: بایدن در صورت پیروزی در دورهای دیگر، احتمالاً مسیر مشابهی را دنبال خواهد کرد، حتی اگر آن را به روش دیگری دنبال کند. جزر و مد جنگ در سال 2023 علیه اوکراین چرخش کرد، و اگرچه حامیان آن طرحهای خوشبینانهای را برای برگرداندن اقبال این کشور و آزادسازی سرزمینهای فتح و ضمیمه شده آن، ارائه میکنند، امیدهای آنها تقریباً واهی است و وزارت دفاع آمریکا احتمالاً این را میداند. . بایدن و نزدیکانش قبل از انتخابات این موضوع را نمیپذیرند، زیرا این امر باعث میشود که مدیریت جنگ تا به اینجا را مورد تردید قرار دهند. با این حال، اگر به قدرت بازگردند، احتمالاً کیف را برای اتخاذ اهداف واقعیتر و حرکت به سمت یک توافق تحت فشار قرار خواهند داد.
من فکر میکنم بایدن این کار را به روشی سنجیده انجام دهد و سعی کند به کیف کمک کند تا بهترین توافقی را که میتواند به دست آورد. در مقابل، ترامپ احتمالاً همان مهارت دیپلماتیکی را از خود نشان دهد که در روابط آماتور خود با کیم جونگ اون، رهبر کره شمالی به کار برد (یعنی هیچ). با این حال، نکته گستردهتر این است که هر دو دولت پس از ژانویه 2025 تلاش خواهند کرد برای پایان جنگ مذاکره کنند و توافق حاصل احتمالاً به اهداف جنگی اعلام شده روسیه بسیار نزدیکتر از کیف خواهد بود.
چین
ترامپ در دوره اول ریاست جمهوری خود قاطعانه از سیاستهای قبلی ایالات متحده برای تعامل اقتصادی با چین جدا شد و جنگ تجاری بیقاعدهای را آغاز کرد که به اقتصاد ایالات متحده آسیب زد و تأثیر کمی بر کسری تجاری دوجانبه داشت که قرار بود اصلاح شود. بایدن این رویکرد را تغییر داد و تاکید بر آن را دوچندان کرد و کنترلهای صادراتی سختگیرانهتری را با هدف مقابله با تلاشهای چین برای تسلط بر چندین حوزه کلیدی فناوری پیشرفته اعمال کرد.
به همین دلیل، سیاست ایالات متحده در قبال چین بدون توجه به نتیجه انتخابات نوامبر تغییر چندانی نخواهد کرد. اظهارات رسمی دولت بایدن و دولت قبلی ترامپ، چین را به عنوان یکی از رقبای اصلی برتری جهانی ایالات متحده معرفی میکند و این دیدگاه امروز حتی بیشتر گذشته برجسته است. ترامپ ممکن است نگرش تقابلآمیزتری را در قبال متحدان آسیایی آمریکا اتخاذ کند (که او بارها متهمشان کرده است که بیش از حد به حمایت آمریکا متکی هستند)، اما اگر در مورد ایستادگی در برابر پکن جدی باشد، نمیتواند آنها را رها کند.
نکته پایانی: وقتی صحبت از روابط با چین به میان می آید، بایدن و ترامپ در دوره دوم ریاست جمهوری خود از یک نقشه راه پیروی خواهند کرد.
خاورمیانه
با توجه به وضعیت فاجعهبار سیاست آمریکا در خاورمیانه، ممکن است فکر کنید که بایدن و ترامپ هر دو مشتاق تغییر مسیر در سال 2025 هستند. در واقع، آنچه بیشتر قابل توجه است این است که این دو رئیس جمهور بسیار متفاوت، در برخورد با این منطقه ناآرام تا چه اندازه مشابه هم عمل کردهاند.
ترامپ به عنوان رئیس جمهور، توافق هستهای ایران را رها کرد، سفارت آمریکا در اسرائیل را به بیتالمقدس منتقل کرد و دفتر کنسولی ایالات متحده برای امور فلسطین را در واشنگتن بست. او همچنین یک وکیل به شدت طرفدار شهرکنشینان را به عنوان سفیر ایالات متحده در اسرائیل منصوب کرد. طرح صلح ترامپ هدف دیرینه ایالات متحده برای راه حل دو کشوری را به سخره گرفت و در عین حال از طرح جرد کوشنر، دیپلمات آماتور (و داماد خود) برای عادی سازی اعراب و اسرائیل حمایت کرد. توافقنامه ابراهیم روابط دیپلماتیک را بین اسرائیل و بحرین، مراکش، امارات متحده عربی و سودان برقرار کرد و هیچ کاری برای رسیدگی به وضعیت فلاکتبار 5 میلیون فلسطینی که تحت حاکمیت خشن اسرائیل در غزه و کرانه باختری زندگی میکنند، انجام نداد.
بایدن وقتی این وضعیت را به ارث برد چه کرد؟ بدترش کرد. علیرغم وعده کمپین انتخاباتی برای پیوستن مجدد به توافق هستهای با ایران، او این کار را نکرد. نتیجه: ایران اکنون بیش از هر زمان دیگری اورانیوم غنیشده دارد. بایدن و آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، مانند ترامپ با فلسطینیها رفتار کردند، بازگشایی کنسولگری را به تأخیر انداختند، تلاش کمی برای از سرگیری روند صلح انجام دادند، و چشم خود را بر خشونت فزاینده شهرک نشینان اسرائیلی در کرانه باختری بستند. و اقدامات افراطیترین کابینه تاریخ اسرائیل را تحمل کردند، اگر نگوییم حمایت.
درست مانند ترامپ، بایدن و بلینکن در عوض بر دادن امتیاز به عربستان سعودی تمرکز کردند، در یک چرخش کامل از وعده انتخاباتی بایدن مبنی بر اینکه محمد بن سلمان، ولیعهد سعودی را منزوی خواهد کرد. ایالات متحده یک سال گذشته را صرف تلاش برای به سرانجام رساندن توافقی کرد که به عربستان سعودی تضمین امنیتی میداد (و برخی چیزهای دیگر) در ازای عادی سازی با اسرائیل. موضوع فلسطین بار دیگر به حاشیه رفت و جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی، پاییز گذشته به خود میبالید که خاورمیانه «ساکتتر از دهههای گذشته است».
این اشتباهات - که از ترامپ شروع شد و توسط بایدن ادامه یافت - باعث شد که صدای نتیجه معکوس آن در سراسر جهان شنیده شود. در 7 اکتبر، جنگجویان حماس که با چشم انداز تبعیت دائمی و انقراض آهسته مواجه بودند، از زندان روباز غزه بیرون آمدند و حمله سهمناکی را به جوامع مرزی اسرائیل (اعم از نظامی و غیر نظامی) انجام دادند. اما پاسخ وحشیانه، نامتناسب و احتمالاً نسل کشی اسرائیل لکهای جدیتر بر وجهه اسرائیل، شهرت آمریکا و وجدان جهان است.
و ایالات متحده که وزیر امور خارجه آن زمانی گفته بود حقوق بشر «در مرکز سیاست خارجی ایالات متحده خواهد بود»، چگونه به این فاجعه دیپلماتیک و انسانی پاسخ داد؟ با تامین میلیاردها دلار کمک نظامی به کشوری که بمبهایش تاکنون بیش از 23000 فلسطینی را در غزه کشته است (که طبق گزارشها در این فرآیند، قوانین ایالات متحده را دور میزنند)، با وتو کردن قطعنامههای شورای امنیت سازمان ملل که خواستار آتشبس هستند، و با «بی ارزش» خواندن شکایت مملو از مدارک آفریقای جنوبی به دیوان دادگستری بین المللی که اسرائیل را به نسل کشی متهم میکند. بنا بر گزارشها، مقامات دولتی از اسرائیل خواستهاند تا اقدامات خود را تعدیل کند، اما تهدیدی به کاهش حمایت آمریکا نکردهاند. به طور قابل پیش بینی، دولت نتانیاهو درخواستهای ایالات متحده را نادیده گرفته است.
انتظار چیز متفاوتی نداشته باشید
بدون توجه به اینکه چه کسی در سال آینده برنده می شود، دلیلی وجود ندارد که انتظار چیز متفاوتی را داشته باشیم. هم بایدن و هم بلینکن خود را صهیونیست معرفی میکنند و به احتمال زیاد هیچکدام هیچ فشار معناداری بر اسرائیل برای تغییر مسیر اعمال نمیکنند. ترامپ هرگز به هیچ یک از طرفین اهمیت چندانی نمیداد، اما او جریانات نفوذ سیاسی در آمریکا را درک میکند و تعصب ضد مسلمانان او به خوبی مستند شده است. دور دوم ریاست جمهوری بایدن ممکن است شاهد تلاشی برای احیای نوعی روند صلح باشد، اما هیچ کس نباید فریب بخورد که فکر کند بیش از تلاشهای قبلی آمریکا به نتیجهای خواهد رسید. به هر حال، مردی که بنا بر گزارشها تلاشهای باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا برای دستیابی به راهحل دو کشوری را تضعیف کرد، حتی اگر دورهای دیگر را به دست آورد، احتمالاً به راهحلی دست نخواهد یافت. ترامپ به نوبه خود، احتمالاً مانند دامادش رد پول را دنبال کند. همانند اوکراین و چین، شباهتها در رویکرد -بر تفاوتها در جهانبینی و سبک دیپلماسی- بیشتر است.
من نمیگویم که این انتخابات هیچ تاثیری بر سیاست خارجی ایالات متحده نخواهد داشت. به عنوان مثال، ترامپ ممکن است تلاش کند ایالات متحده را از ناتو خارج کند، اگرچه چنین اقدامی بدون شک با مقاومت عظیمی از سوی نهاد سیاست خارجی و دفاعی روبرو خواهد شد. او ممکن است اساساً بر دستورکار داخلی خود - و مشکلات حقوقی طولانی مدت خود - تمرکز کند که علاقه محدود او به امور خارجی را بیش از پیش کاهش میدهد و به تقویت وضعیت موجود منجر شود. با این حال تفاوتهای ظریفی بین بایدن 2 و ترامپ 2 وجود خواهد داشت، اما من روی یک دگرگونی رادیکال شرطبندی نمیکنم.
در مجموع، انتخابات آتی تأثیر بسیار بیشتری بر سیاست داخلی ایالات متحده خواهد داشت تا بر موضوعات کلیدی سیاست خارجی. همانطور که در ابتدا اشاره کردم، مخاطرات در خانه به اندازه کافی بزرگ و واضح است - و به اندازه کافی نگران کننده - که من برای تصمیم گیری در مورد رای خودم مشکل زیادی نخواهم داشت. از آنجا که من زندگی در یک دموکراسی را دوست دارم، فقط امیدوارم اکثریت رای دهندگان در ایالتهای کلیدی به اندازه کافی با من موافق باشند.
کد مطلب: 413945