به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، آش ترکیبی هوشمندانه از مواد موجود محلی، مانند حبوبات، سبزیجات، و گیاهان دارویی بود که اغلب در ماههای سردتر به دلیل گرما و ارزش غذاییاش مورد استفاده قرار میگرفت.
با گذشت زمان، آش از خاستگاه خود فراتر رفت و به یک غذای اصلی در غذاهای ایرانی تبدیل شد. اهمیت این غذا فراتر از قلمرو خوراک شناسی است و جایگاه ویژهای در فرهنگ ایرانی دارد.
آش چیزی بیش از غذا است و به نوعی نماد مهماننوازی و خونگرمی ایرانیان شده است. در خانوارهای ایرانی، تهیه آش اغلب یک فعالیت مشترک است و اعضای خانواده دور هم جمع میشوند تا سبزیها را خرد کنند، داستانها را با هم به اشتراک بگذارند و روی اجاق با هم پیوند بزنند. علاوه بر این، این غذای آبکی خوشمزه، نقش برجستهای در جشنها و مجالس ایرانی ایفا میکند.
وجود ضربالمثلها و داستانهایی درمورد آش در ادبیات فولکلور و رسمی فارسی و منابع تاریخی بیانگر اهمیت آن در تغذیه مردم ایران است. به عنوان مثال ابواسحاق اطعمه شیرازی (شاعر سده 9 هجری) در کتاب «کنزالاشتها» و عینالسلطنه در کتاب روزنامه خاطرات خود از انواع آش نام بردهاند.
آش، در فرهنگ ایرانی نه تنها به عنوان غذای رایج، به ویژه در سرمای زمستان اهمیت دارد؛ بلکه به عنوان درمان و یا نذری در مراسم مذهبی یا سوگواری و یا خیرات نقشی پررنگ دارد. در وقفنامه ربع رشیدی (اواخر سده 7 هجری) از خیرات آش به فقرا و مستمندان و همچنین آش نذری در اعیاد سعید فطر و قربان و شب میلاد حضرت محمد (ص) یاد شده است.
حتی امروزه نیز آش در فرهنگ تغذیه ایران زمین اهمیت خود را از دست نداده است؛ چنان که جشنواره آش ملی ایرانی، به عنوان قدیمی ترین جشنواره غذای کشور، از سال 1384 برای ترویج فرهنگ غذایی صحیح در مناطق مختلف، به عنوان یکی از رویدادهای مهم فرهنگی در سطح کشور به طور سالانه برگزار می شود.
علیاکبرخان کاشانی، آشپز ناصرالدینشاه، در کتاب «سفره اطعمه» نوشته است که برای شاه قاجار ۲۴ نوع آش طبخ میشده است. نادرمیرزا در کتابش درباره ۳۵ نوع آش سخن گفته و نجف دریابندری در کتاب «مستطاب آشپزی» دستور طبخ حدود ۶۰ نوع آش را نوشته است. تازه با این اوصاف از همان اول دست تسلیم را بالا برده و فصل آشها را با این نوشته شروع کرده است: «تنوع آشهای ایرانی مثل خورش ایرانی بیپایان است. هر آشپزی میتواند با ذوق شخصیاش آش یا آشهای دلخواه خود را اختراع کند.»