ممکن است به نظر بیرحمانهترین راه برای پایان دادن به چیزها، روند «نامرئی شدن» یا پایان دادن به یک رابطه با ناپدید شدن باشد. اگر شما با یک روح یا آدم نامرئی مواجه بودهاید، میدانید که این موضوع چقدر میتواند گیجکننده باشد. یک روز دائماً به این طرف و آن طرف پیام میدهید و روز دیگر هیچ! اگر شما در رابطه نامرئی هستید، ممکن است این کار را از روی کینه انجام دهید، یا شاید به این دلیل که فکر میکنید این کار برای شریک سابق فعلی شما آسانتر خواهد بود.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، در هر صورت، ترکیبات احتمالی زیادی از دلایل و نتایج در کل این تجربه دردناک وجود دارد.
نظریه جدید «نادیده گرفتن»
طبق گفتههای YeJin Park و Nadav Klein از دانشگاه نیویورک (2024)، نادیده گرفتن نه تنها در روابط عاشقانه بلکه در روابط حرفهای نیز بسیار رایج است. مثلا یک کارمند جدید ممکن است، ایدهای داشته باشد که توسط مافوق بدون توضیح رد شده است. آدم نامرئی معمولا دیگران را به خاطر بیتوجهی و بیاحساس بودن مقصر میدانند؛ این یک واکنش به اندازه کافی طبیعی است. با این حال، پارک و کلاین معتقدند که «نامرئیها تا حدی برای جلوگیری از ایجاد درد برای دیگران خودشان را نامرئی میکنند.»
نویسندگان دانشگاه نیویورک بر این باورند که نامرئی شدن بهعنوان شکلی از طرد، دارای ویژگی منحصربهفردی است که شامل یک «شکاف» بین هر دو طرف در فهمیدن اینکه چه اتفاقی افتاده و چرا رخ داده است؟ اگر کسی مستقیماً به شما نگویدکه چرا شما را رها میکند یا نظرات شما را نادیده میگیرد، راهی برای دانستن ندارید. «خلأ توضیحی» جایی است که ممکن است آن را با انواع حدس و گمان پر کنید. این میتواند نه تنها شامل افکار تحقیرآمیز خود، بلکه خشم از آدم نامرئی نیز باشد. چرا آنها جرات نداشتند با چهره شما خداحافظی کنند؟ چگونه میتوانند آنقدر خودخواه باشند که راه آسان را انتخاب کنند؟
پارک و کلاین استدلال میکنند بعید است که یک آدم نامرئی از منظر طرف مقالش فکر کند. با این حال، ممکن است او بخواهد از گفتن هر چیزی که آزاردهنده باشد اجتناب کند. درست یا غلط ممکن است او در واقع سعی در محافظت از شخصی داشته باشد که بدون تشریفات او را رها میکند.
نگاهی به هر دو طرف نادیده گرفتن
برای بررسی این احتمال که نامرئیها واقعاً بهترین منافع را در ذهن دارند، تیم تحقیقاتی دانشگاه نیویورک مجموعهای از هشت مطالعه را آغاز کردند. آنها با ایجاد چارچوب اساسی نادیده گرفتن را به عنوان شکلی از طرد شروع کردند و سپس وارد آزمایشهایی شدند تا بفهمند که هر دو طرف در نادیدهگرفته شدن چه احساسی دارند هم در حین و هم پس از وقوع این اتفاق!
در سه مورد اول از این مطالعات، پارک و کلاین نشان دادند که ارواح در واقع میزان تلاش برای محافظت از احساسات خود را دست کم میگیرند. در مرحله بعد، محققان یک موقعیت فرضی نادیده گرفته شدن ایجاد کردند و شرکتکنندگان را به یکی از این دو نقش اختصاص دادند. در این مطالعه، به شرکتکنندگان گفته شد که خود را بهعنوان یک آدم نامرئی درگیر در یک ملاقات احتمالی برای بحث در مورد یک سرگرمی متقابل تصور کنند. برای اضافه کردن یک لایه دیگر به وضعیت، آنها همچنین دلایل مثبتی برای نامرئیسازی (زمان کافی نداشتند) و منفی (تصمیم به اینکه ghoste مطابقت خوبی نبود) ارائه کردند.
برای ارزیابی انگیزههای دخیل در این سناریوها، نامرئیها دلایل خود را در مقابل دلایل دیگر گرا برای ارواح رتبهبندی کردند. دلایل دیگر شامل عدم تمایل به جریحهدار کردن احساسات طرف مقابل یا احساس طرد شدن شخص دیگر بود. دلایل خودمحوری شامل عدم تمایل به احساس ناراحتی یا ناخوشایندی بود. با بررسی میزان اعتقاد نامرئیها که طرف مقابل به سلامتی آنها اهمیت میدهد، از آنها خواسته شد به ارواح امتیاز دهند. ارواح خود را بر اساس میزان اهمیت دادن به سلامت شخصی که در حال تبدیل شدن به انسان نامرئی بودند، ارزیابی کردند.
مطابق با پیشبینیهای نویسندگان، نامرئیها بدون توجه به دلیل، میزان اهمیت به احساسات خود را دستکم گرفتند. با این حال در یک آزمایش بعدی، پارک و کلاین نشان دادند که آنها بیشتر سعی میکنند از طرف مقابل محافظت کنند، زمانی که دلیل شبحسازی منفی بود.
در یک چرخش به خصوص جالب، تیم تحقیقاتی سناریویی را ایجاد کردند که در آن فرد نامرئی مایل بود با ارائه توصیههای مفید به ارواح کمک کند. از آنجایی که آنها میزان اهمیت را دست کم میگرفتند، احتمال رد این فرصت بیشتر از آن چیزی بود که به طور تصادفی پیشبینی میشد. نامرئیةا به سادگی دیگر به طرفشان اعتماد ندارند.
در ذهن یک «انسان نامرئی» چه میگذرد؟
یافتههای تیم دانشگاه نیویورک نشان میدهد که نامرئیها آنقدر احساس سرکوب میکنند که بعید است این شکل از طرد شدن را منعکسکننده مراقبت یا نگرانی از طرف ردکننده بدانند. با این حال در ذهن آنها، تعارض عاطفی میتواند به شکل خاص خود به پریشانی تبدیل شود. در وهله اول، ممکن است به سادگی گفتن چیزی را که میدانند، مضر است به تعویق بیندازند تا زمانی که در نهایت اصلاً آن را انجام ندهند. با این حال به غیر از تعلل محض، نامرئیها میتوانند با فهمیدن اینکه دقیقاً از چه کلماتی استفاده کنند، مشکل دارند. در نهایت آنها ممکن است از واکنش فردی که رد میکنند، بترسند. به خصوص اگر گفتگو به یک سری اتهامات تبدیل شود.
همچنین هیچ تضمینی وجود ندارد که اگر او واقعاً گفتگو را شروع کند، حقیقت رد شدن آشکار خواهد شد. همانطور که نویسندگان خاطرنشان میکنند، او ممکن است به جای ارائه اطلاعاتی که از دیگران میخواهد، در مورد چیزهای به ظاهر مرتبط اما در نهایت بیثمر صحبت کند، مانند عذرخواهی یا لابه لای دلایل واقعی رد شدن!
همه اینها از این ایده در روانشناسی اجتماعی حمایت میکند که پایان یک رابطه، حتی رابطهای که بهخصوص عمیق نیست، ویرانی عاطفی ایجاد میکند. هیچکس نمیتواند واقعاً بفهمد که طرف مقابل چه فکر میکند، به خصوص وقتی انگیزههای دیگری شروع به تحریف آنچه انجام میدهند و میگویند. با این حال، طرد شدن را نمیتوان به طور کامل اجتناب کرد، زیرا همه روابط نمیتوانند به طور نامحدود ادامه داشته باشند. بهترین کاری که مردم میتوانند، انجام دهند این است که سعی کنند یک زمینه مشترک برای مکالمات مبتنی بر طرد پیدا کنند و تشخیص دهند که احساسات یک نفر به طور بالقوه ممکن است آسیب ببیند.
به طور خلاصه، مطالعه پارک و کلاین بینشهای مهمی را در مورد احساساتی که افراد در پایان مبهم یک رابطه به ارمغان میآورند، ارائه میدهد. درک هر دو طرف میتواند به شما کمک کند تا از خود و طرف مقابل محافظت کنید؛ زیرا سعی میکنید این پایانها را به روشی مهربانتر و ملایمتر دنبال کنید.