پروژه ایران : وقتی احساس خستگی میکنیم، بیشتر ما بر مشکلات خواب تمرکز میکنیم اما آرامش مناسب اشکال مختلفی دارد. یک هفته وقت گذاشتم تا ببینم واقعا چه جور استراحتی میتواند خستگی ما را کم کند.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، من خستهترین آدمی هستم که دوستانم میشناسند. کارم سخت است و مسئولیت زیادی دارد و تقریبا احساس میکنم که از بین رفتهام. مه مغزی، سردرگمی اشکآلود و بیحالی عمیقی که احساس میکنم تقریباً همیشگی است.
اما وقتی میگوییم خستهایم یا «چرا همیشه خسته هستم؟» را در گوگل جستجو میکنیم، منظور ما چیست؟ بله، زندگی به طور عینی، طاقت فرسا است. زندگی در حالت آماده باش بالا از نظر جسمی و ذهنی فرسوده است. خواب ما دچار مشکل شده است و بسیاری از ما احساس امنیت اولیه خود را از دست دادهایم که بر ظرفیت آرامش ما تأثیر میگذارد. اما شرایط و استرسهایی که ما با آن مواجه هستیم فردی هستند، به این معنی که احتمالاً درمان نیز فردی است.
نیاز به یک رویکرد تحلیلی و جزئیتر به خستگی تا حدی چیزی است که دکتر ساندرا دالتون اسمیت، پزشک و نویسنده کتاب استراحت مقدس: زندگی خود را بازیابی کنید، انرژی خود را تجدید کنید، سلامت عقل خود را بازگردانید، باعث شد که شروع به تحقیق و نوشتن کند. "من میخواستم مردم رویکرد تشخیصی درستتری در مورد خستگی خود داشته باشند. وقتی کسی وارد میشود و میگوید آسیب دیده است، نمیتوانم بدون داشتن جزئیات بیشتر کاری انجام دهم: چه چیزی درد دارد، کجا درد دارد، چه زمانی درد دارد؟» دانستن چنین جزییاتی در مورد خستگی هم لازم است.
کتاب رازهای استراحت مربوط به قبل از همهگیری است، زمانی که تمرین دالتون اسمیت مملو از بیماران خسته بود. «مردم میآمدند و میگفتند: «من همیشه خسته هستم»، «انرژی ندارم» ... بسیاری از شکایات غیر اختصاصی بود. چیزی نبود که بتوانیم با قرص و دارو درمانش کنیم.
چیزهایی بود که نیاز به تغییر سبک زندگی داشتند.» به طور همزمان، دالتون اسمیت در تلاش بود تا فشار شغلی شدید را با تربیت دو کودک نوپا ترکیب کند. او میگوید: «من برخی از علائم فرسودگی شغلی را تجربه میکردم. کتاب با روایتی بسیار تعمیم پذیر از او شروع میشود که روی زمین دراز کشیده است، بچههایش جلوی تلویزیون غذا میخورند.»
نسخه خستگی او این است که هفت نوع استراحت را در زندگی خود بگنجانید: جسمی، ذهنی، عاطفی، اجتماعی، حسی، خلاق و معنوی. من مشکوکم راز های استراحت جلد کلاسیک کتابهای خودیاری (اسکلهای پوشیده از مه) را دارد، در مورد «نان خودافشایی و شراب جامعه» صحبت میکند و به شدت بر خدا تمرکز دارد . با این حال این واقعیت را نباید نادیده گرفت که هر تلاشی برای استراحت در طول 18 ماه بیش از گذشته باعث شده من احساس بدبختی و بیشکلی کنم.
این را وقتی با دالتون اسمیت از طریق زوم صحبت می کنم اعتراف می کنم.
به او می گویم: «من از استراحت خوشم نمیآید. بیحال و غمگین میشوم و احساس شکست میکنم.» او تعجب نکرد. برای برخی افراد، استراحت تقریباً ناراحت کننده است. روحیه آنها این وضعیت را نمیپذیرد.» او میگوید که او هرگز یک استراحت سهروزه در سکوت را به یک بیمار کاملاً گیج توصیه نمیکند. "برای کسی که دچار خستگی شغلی است، چنین روشی تقریبا آسیبزا است."
کتاب در واقع در مورد آن نوع عقبنشینی کامل نیست. بلکه در مورد ترکیب لحظات استراحت کافی برای عملکردی بهتر است. این ممکن است یک اتهام افسردهکننده برای مراحل پایانی سرمایهداری باشد: دالتون اسمیت به طور متفکرانه از ناتوانی جامعه در اتخاذ رویکردی پیشگیرانه نسبت به «فرهنگ فرسودگی شغلی»، و کالایی کردن خواب انتقاد می کند ما به جای تمرکز بر مشکل اصلی «این یک صنعت میلیارد دلاری خواب داریم، ما بالشهای طبی داریم، پتوهای سنگین و همه این چیزها» اما مشکل هنوز بر جای خود باقی است. چه نوع استراحتی میتواند کمک کند؟ من هفت نوع استراحت را امتحان کردم تا جوابی برای این سوال پیدا کنم.
استراحت فیزیکی
من به عنوان یک کارمند تنبل و پشت میز نشین، به ندرت از نظر جسمی خسته میشوم. با این حال، دچار گرفتگی عضلات و خستگی بدنی هستم، خیلی طولانی مینشینم و بدنم را به شکلهای وحشتناکی در میآورم. دالتون اسمیت توصیه میکند که «سیالیت بدن» با انجام حرکات کوچک کششی پشت میز به زندگی روزمرهام برگردانم. تنظیم یک یادآوری تلفن برای چرخاندن گردن، گره کردن و باز کردن دستهایم، یا ایستادن و تاب خوردن روی پاشنههایم آسان و مفید است. توصیه بهتر این است که "انتخاب کنید در حالی که دراز کشیدهاید به مدت پنج دقیقه بیحرکت باشید." من این کار را روی مبل، زیر پتو انجام میدهم. سختترین قسمت کار بلند شدن بعد از پنج دقیقه بیحرکت ماندن است.
من بدخواب هستم، بنابراین توصیه دالتون اسمیت «روال اتاق خواب» است. چراغ کم نور، لباسهای راحت و گوشی را بیرون اتاق خواب گذاشتن عمدتاً کارهایی است که من قبلاً انجام دادهام. من از توصیه او برای اضافه کردن مقداری کشش قبل از خواب پیروی میکنم. شب اول خوب میخوابم اما بعد از آن به حالت عادی خود برگشتم.
فرار از تلفن
آسان است که تمرکزم را با یک تکنیک اساسی بهبود بخشم: زمان صرف شده برای جلوگیری از فعالیتهای کمبازده، مانند ایمیل و رسانههای اجتماعی و دورههای تمرکز میتواند به من کمک کند و به خوبی با حرکات ساعتی استراحت ناشی از استراحت فیزیکی همخوانی دارد. من به سرعت متوجه میشوم که چقدر به طور غریزی نسبت به جدیدترین نه فوریترین یا مهمترین پیامهایی که روی گوشی میبینم واکنش نشان میدهم. چگونه صدای زنگ پیام واتساپ 10 دقیقه تمرکزم را میگیرد و من را دچار مه مغزی میکند. احساس میکنم احمق هستم که قبلا متوجه این موضوع نشده بودم. برای خودم یک برنامه 45- 15 آماده میکنم، به این صورت که 45 دقیقه کار میکنم و در آن 15 دقیقه گوشی را نگاه میکنم.
استراحت عاطفی
دالتون اسمیت یک «مسابقه استراحت» آنلاین برای رفع کمبودهای استراحت شما دارد. بدترین امتیاز من برای استراحت عاطفی است. همچنین به نظر میرسد که این حوزهای است که به سختی میتوانم به آن تن بدهم. یک پیشنهاد این است که افرادی که انرژی شما را میگیرند را شناسایی کنید. به عنوان یک درونگرا، میترسم که همه اینطور باشند. با چیزهایی که در مورد آن احساس آسیب پذیری میکنید راحت باشید، مقایسه خود با دیگران را متوقف کنید، اما مقایسه نامطلوب خود با دیگران سرگرمی اصلی من است. اینها کارهایی نیست که به راحتی ممکن باشد، اما اگر نتوانستید از پس آن بر بیایید بهتر است به کمک گرفتن در این مورد فکر کنید.
اسمیت پیشنهاد میکند آنچه را که احساس میکنم بنویسم، در صورتی که اعتماد کردن به دیگران بیش از حد سخت باشد این میتواند یک راه حل باشد. در یک کافه مینشینم و هر چیزی که به ذهنم میرسد را مینویسم که باعث عصبانیت، ترس، شرم و غم می شود. این کار زمانبر است و من واقعاً از آن متنفرم: انگار تمام بدترین افکارم را بدون هیچ برنامهای برای اینکه با آنها چه کنم، به زور بیرون کشیدهام. اما شاید لازم نباشد حتما از این کار خوشمان بیاید تا انجامش دهیم، شاید باید آن را انجام دهیم تا از ان خوشمان بیاید.
استراحت اجتماعی
من فرض کردم «استراحت اجتماعی» به معنای کنار گذاشتن معاشرت است، اما استراحت اجتماعی دالتون اسمیت به معنای گذراندن وقت با افرادی است که میتوانید با آنها خود بینظیر خود باشید. خوشبختانه من این هفته آرایشگرم را میبینم. ما 25 سال است که همدیگر را میشناسیم و او من را در آسیبپذیرترین حالت من دیده است: کچل و ترسخورده از کاری که میخواهد با قیچی خود انجام دهد. او علاوه بر این یک کمک فوقالعاده است، او کمک میکند من داستانهای طولانی سرخودگی هایم را در چند جمله خلاصه کنم، با من یک مونولوگ دو ساعته درباره انواع خصومتها، رسواییها و شایعات را همراهی میکند، آنقدر سرگرمکننده است که وقتی از زیر دستش بلند میشوم احساس میکنم انرژیام افزایش یافته است.
بعد از آن، ناهار آرامی را با بهترین دوستم میخورم، زنی که بدترین ویژگیها و بدترین افکار من را میداند. ما بدون ملاحظه غذا میخوریم، اغلب در سکوت فرو میرویم و در مورد چیزهای واقعا مهم و واقعا بی اهمیت حرف میزنیم. عمیقاً آرامشبخش است، همان چیزی که من از استراحت اجتماعی درک میکنم.
استراحت حسی
من دقیقا میدانم چه احساساتی مرا خسته میکند: صدا. تقریباً هر سر و صدایی، صدای باتری از زنگ هشدار آتش همسایه، موتور دور، پنکه حمام میتواند تمرکز من را از بین ببرد. این برای دالتون اسمیت تعجبآور نیست. او با تجزیه و تحلیل دادههای آزمون خود در طول همهگیری، «افزایش زیادی در تعداد افرادی که کمبود حسی را تجربه میکردند» مشاهده کرد. او میگوید که افرادی که در خانه با بچههای کوچک محبوس بودند، در معرض سر و صدای دائمی بودند و حتی برخی از بزرگسالان «همدیگر را تا حد مرگ تحریک میکردند. زمزمه بیوقفه کسی که در پس زمینه صحبت میکند باعث می شود شما آشفته شوید. این همان کاری است که اضافه بار حسی با ما میکند.»
من تا حد زیادی از حساسیت به نویز خود آگاه هستم اما در این هفته، سعی میکنم مطمئن شوم که قدر لحظههای سکوت را که اتفاق میافتند را بدانم و آگاه باشم که وقتی احساس ضعف و استرس میکنم، سروصدا اغلب دلیل آن است.
استراحت خلاق
من حداقل دو سال است که ایده خلاقانه جالبی نداشتهام، بنابراین فکر میکنم منصفانه است که بگویم از نظر خلاقیت ته کشیدهام، به همین دلیل استراحت خلاق اسمیت را دوست دارم، بدیهی است که "زندگی خود را تعطیل کنید" یک راه حل نیست، اما تلاش برای ساختن چیزی نو میتواند کمککننده باشد.
استراحت با هنر
برای ناهار به کافه مورد علاقهام میروم و بعد به گالریهای هنری سر میزنم. این که در مسیر ایمیلم را چک کردهام باعث میشود ناهار من تبدیل به یک ناهار کاری شود، زیرا یک کار فوری انجام میدهم. اما بعد از آن سرگرمی شروع میشود. به آرامی در یک نمایشگاه سرامیک پرسه میزنم، که هم در بر گیرنده و هم الهامبخش است. پس از آن، با خاموش شدن نور اواخر پاییز، به مردم و ویترین مغازهها نگاه میکنم و حتی با مردی درباره سگش صحبت میکنم، یک شکلات داغ مینوشم. برای مدتی احساس میکنم آدم دیگری هستم، انگار فضای بیشتری در سرم وجود دارد. من هنوز ایده خوبی ندارم اما نگاه کردن به محیط معمولی و انجام کاری که انتخاب کردهام، فوقالعاده است.
استراحت معنوی
در هسته استراحت معنوی احساسی است که همه ما از نیاز به دیده شدن واقعی، احساس تعلق داشتن، پذیرفته شدن، زندگی ما معنادار داریم، این ممکن است از طریق کار داوطلبانه، یا فعالیتهای دیگری مثل آ محقق شود. یافتن چیزی که این احساسات را به من میدهد، به نظر یک کار طولانی مدت است. این یک نوع مراقبه است که میتوانم مدیریت کنم. گاهی اوقات در حین این کارها افکارم را بررسی میکنم. گاهی به لباسهای مردم نگاه میکنم. یا تنها به آسمان آبی نگاه میکنم، این عمیقترین آرامشی است که میتوانم داشته باشیم.
بعد از یک هفته
آیا احساس آرامش بیشتری میکنم؟ من به طور معجزه آسایی بازسازی نشدهام و در حد اکثر تواناییام نیستم اما این یک هدف واقع بینانه یا حتی هدف کتاب نیست. با این حال نمیتوانم انکار کنم که حالم بهتر شده است. تجزیه و تحلیل این که چه چیزی من را خسته میکند به من کمک میکند که بیشتر به اوضاع مسلط شوم.
البته یک نقص اجتنابناپذیر در این آزمایش وجود دارد: من برای اهداف کاری استراحت میکنم. این به من نوعی اجازه برای استراحت میدهد، در حالی که هنوز در واقع کار میکنم. آیا میتوانم استراحت را صرفاً برای خودم انجام دهم؟ این یک تغییر اساسی و لازم است، نه خودپسندی! ما نمیتوانیم برای همیشه با آدرنالین و کافئین کار کنیم، مغزهای مهآلود که برای کار کردن تلاش میکنند، اعصابی که مانند کابل تلفن ارزانقیمت به هم ریختهاند به زودی ما را از پا در میآورند. مطمئناً، وقتی مردیم میتوانیم بخوابیم، اما کمی استراحت قبل از آن خوب است.