پروژه ایران : هوش مصنوعی امروزه برای مشاغل بسیاری به عنوان یک تهدید به حساب میآید. در این گزارش به این مسئله میپردازیم که چگونه هوش مصنوعی میتواند برای هنر وهنرمندان، یک تهدید به حساب آید.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، وقتی که ایلان ماسک مدعی شد که هوش مصنوعی تهدید جدیتری نسبت به بمبهای هستهای به حساب میآید، شنوندگان خود را به فکر فرو برد. ابتدا شاید این مفهوم کمی غیرواقعی باشد. حرف ایلان ماسک ما را به یاد جنگ رباتها بر ضد انسانها و نبرد وجودی انسانها میاندازد. نبردی که در آن انسان با تکیه بر شجاعت و مفاهیم انسانی بر رباتها پیروز میشود.
اما با توجه به پیشرفت روزانهی علم رباتیک و هوش مصنوعی در همهی حوزهها، مقدمات جنگ وجودی در حوزه هویت اجتماعی انسانها شکل میگیرد. زمانی که تکنولوژی میتواند جایگزین انسانها در فعالیتهای صنعتی شود. این مسئله تازهای نیست. پیشینهی تاریخی تقابل انسانها و ماشینها به اختراع اولین ماشینها و در شکل تکاملیافتهی خود، به دوران مدرنیته و ماشینیزم بازمیگردد.
انسان و رباتها؛ نبرد نهایی
بشر از ابتدای زیست خود در جهان با جانوران و بحرانهای متفاوتی دست و پنجه نرم کرده و نقطه اشتراک تمامی این نبردها پیروزی و غلبه نهایی انسانها بوده است. انسان در قیاس با رقبای خود شاید توان فیزیکی یا بدنی کمتری داشته اما هوش انسانی، همواره یگانه ابزار و سلاح او برای شکست دشمنان و متخاصمانش شناخته شده است.
نبرد نهایی اما ظاهرا جنس متفاوتی از نبردهای پیشین خواهد داشت. هوش مصنوعی تا به امروز در خیلی از فعالیتهای انسانی عملکرد بهتر و مطمئنتری نشان داده و این نکته قابل پیشبینی است که این عملکرد، در آیندهای نزدیک بهتر و کاملتر نیز خواهد شد.
قدرت هوش مصنوعی و دقت آن و همینطور گستردگی توان عملی آن مشاغل زیادی را به مخاطرات متعددی انداخته است. به عنوان مثال روبوتاکسیها احتمالا در آیندهای نه چندان دور جایگزین رانندگان خواهند شد. شما میتوانید از اینجا در مورد روبوتاکسیها بخوانید.
در مورد مشاغل مختلف این ایده قابل پیشبینی است. تا به امروز این خلاقیت انسانها بوده که میان فعالیتهای فردی آنها تفاوت میگذاشت. نقطهی عطف یا اوج خلاقیت انسان در اکثر مواقع به شکل تاملبرانگیزی در قالب آثار هنری ظهور یافتهاند. تاریخ هنر سرشار از جوششهای خالص انسانی است. برای فهم این نکته که آیا هوش مصنوعی میتواند تهدیدی برای انسان باشد، یا به عبارت دیگر آیا میتواند جایگرین بلامنازع انسان باشد باید به این سوال بپردازیم که آیا میتوان رباتی ساخت که خلاق باشد. پس با ما همراه باشید تا جوابهای مطرح شده در این حوزه را بررسی کنیم.
آیا هوش مصنوعی میتواند خلاق باشد؟
برخلاف آنچه که تاکنون بیان شد، هنرمندان میتواند مانند دیگر حوزهها از هوش مصنوعی برای کاربردهای مختلفی به نفع خود استفاده کنند. اما هوش مصنوعی به تنهایی میتواند به نواحی کشفنشدهی امر خلاقه دست یابد. اما این امر چگونه محقق میگردد؟
ما در این گزارش به برخی از قابلیتهای هوش مصنوعی در فرایند خلاقیت میپردازیم.
الهام: الهام همواره یکی از ابزارهای چهبسا ناشناختهی هنرمندان برای خلق اثر هنری بوده است. هوش مصنوعی میتواند با تحلیل حجم وسیعی از دادهها و اطلاعات مندرج در تاریخ، با سرعتی بسیار فراتر از حد انسانی، به نتایج حیرتانگیزی دست یابد. این فرایند میتواند اولین جرقهی ایجاد امر خلاقه باشد.
کاوش بصری: به تبع از مورد قبلی یعنی تحلیل تمام پایگاههای اطلاعاتی، هوش مصنوعی توان ساخت الگوریتمهای جدید هنری را خواهد داشت. این بسیار حائز اهمیت است. شکست ساختارها و قالبهایی که در گذشته خود را به عنوان بخشی از تاریخ هنر ثبت کردهاند میتواند یکی از خاستگاههای امر خلاقه باشد. کمااینکه در طول تاریخ شکست ساختارهای سنتی و کشف ارزش یا ساختارهای جدید خود مصادیق شروع دورانهای هنری بودهاند. میتوان چنین الگویی را به شکل تکرارشونده نه فقط در تاریخ هنر و آثار هنری بلکه در تمام حوزههای انسانی پیدا کرد.
آهنگسازی: ارتباط موسیقی با ریاضیات، از دوران یونان با اندیشههای فیثاغورس پیدا شد. جوانب مختلف این ارتباط شگفتانگیز روز به روز بیشتر و بیشتر کشف میشد. هوش مصنوعی توان ریاضی و محاسبهی بسیار بالایی دارد. تناسبات ریاضی در زمانهای مختلف به عنوان امر زیبا و امر هنری تعریف میشدند. هوش مصنوعی تا به امروز در آهنگسازی آثار مختلفی ساخته است که در توان هیچ انسانی نبود.
ادبیات: هوش مصنوعی میتواند ابزار هنرمندان کلمه باشد. آنها میتواند با استفاده از این وسیله محتوای مدنظر خود را تولید کنند. آنها میتوانند از هوش مصنوعی برای خلق یک روایت هنرمندانه استفاده کنند.
پیشرفت روزانهی هوش مصنوعی هنرمندان را با چالشهای نوینی مواجه میکند. اگرچه هوش مصنوعی یک ابزار قدرمند و توانا است. اما تفاوت آن با شهود انسانی همچنان مرز باریکی دارد که دیدگاه انسانی را تا حدی متمایز میکند. همین نکته را میتوان این چنین بسط داد:
هوش مصنوعی به تنهایی توان خلق را ندارد. محتوای ذهن فرضی هوش مصنوعی تاریخ مصنوعات انسانی یا هنری است. بنابراین در عین حال این تاریخ بسیار گسترده و بسیط اما محدود است. این یک نقطه ضعف بزرگ برای هوش مصنوعی است.
برای تکمیل گزارش و مفهوم آن، به یک مطالعهی موردی میپردازیم که بتوان از نتایج بدست آمدهی این تحقیق به نتیجهگیری مدنظر خود نزدیک شویم. این تحقیق از طرف امیلی یک هنرمند و نقاش نوظهور است که با استفاده از هوش مصنوعی اقدام به خلق اثر هنری مدنظر خود میکند.
نقاشی جنگل امیلی
امیلی مشتاق بود تا بعد جدیدی به روش سنتی خود برای خلق اثر هنریاش دست یابد. او با تعریف مسیر فکری خود برای ابزار هوش مصنوعی، راه مشخصی برای اکتشاف از سوی هوش مصنوعی کشف کرد. در قدم بعدی امیلی با انتخاب ابزار مناسب در پی آن بود تا الگوهای منحصر به فردی از ترکیب تصاویر انتزاعی و نقاشیهای مکتب سورئالیسم پیدا کند. این ابزار deep dream بود.
امیلی با داشتن این ابزار ابتدا با یک تصویر از جنگل شروع کرد. سپس از ابزار هوش مصنوعی خواست تا این تصویر را تبدیل به یک مادهی خام و الهامبخش برای نقاشی بعدیاش کند. تصویر جنگل که ابتدا روایتگر یک جنگل آرام بود، هوش مصنوعی آن را تبدیل به یک ملغمههای از رنگها و اشکال کرد. تا امیلی به آنها نگاه کند و بتواند برای اثر بعدیاش از آنها کمک بگیرد. سپس با بازسازی این تصویر امیلی نقاشی خود را کشید.
بنابراین اینگونه بود که امیلی از هوش مصنوعی برای خلق اثر هنریاش استفاده کرد. او در واقع به خروجی هوش مصنوعی، تأثیر خود را اضافه کرد.
هوش مصنوعی، ابزار بینهایت انسان
علیرغم سرعت یادگیری بالای هوش مصنوعی، به نظر میرسد که هنوز نقطهای وجود دارد که هوش مصنوعی نمیتواند در آن بایستد. آن نقطه شهود انسان است. هوش مصنوعی توان تحلیل بالایی دارد. اما چیزی که جایگاه انسانها را تا حدی امن نگه میدارد همین شهود است. شهود انسان در درک جهان و دریافت و طبقهبندی اطلاعات آن، عامل برتری انسان نسبت به هر مصنوع موجود و ناموجود دیگری است. همین ویژگی انسان است که باعث میشود تا هوش مصنوعی با وجود تمام برتریها باز هم به عنوان یک ابزار در دست انسان باقی بماند.
البته دیری نماند که این برتری تبدیل به خاطرهای شود. برای چنین ادعایی نیاز به داشتن تحقیقات و مطالعهی طولانی نیست. حس مشترکی میان تمام انسانهایی است که از پیشرفتهای آن به هر نحوی خبردار شده بودند، دچار یک نوع ترس میشوند.
پایان
انسانها همواره در محاصره مشکلات و مخاطراتی بودهاند. همانطور که ایلان ماسک اشاره کرد، احتمالا یکی از این جدیترین تهدیدات پیشرفت هوش مصنوعی باشد. پیشرفت تا جایی که ادامه خواهد داشت که هوش مصنوعی بتواند بهترین دستیار شخصی برای انسان باشد. به طور مستقل از انسان، مسئولیت همه چیز را به عهده بگیرد.
تکثر یا گوناگونی در جهان انسانی منجر به وجود انسانهایی میشود که شکل زندگی را خراب میکنند. هنرمندان چنین انسانهایی بودهاند. چنین تکثری در جوامع فرضی هوش مصنوعی تا اطلاع ثانوی تعریف نمیشوند. و از طرفی تعریف هنر در طول زمان دچار تغییر شده است.
این انسان است که میتواند ساختارها را ویران کند و آنها را باز بسازد. در گونههای مختلف تاریخ چنین رویکردی از سوی انسان مدام تکرار میشود. و این ویژگی گویا نهفته در ذات انسان است. مستقل از تکامل هوش مصنوعی تغییری در این خاصیت انسانی روی نخواهد داد.
پس میتوان با یک نوع خوشبینی که در احتیاج لحن خبرنویسی است، آیندهی انسانها و هوش مصنوعی، هنر و خلاقیت را اینطور پیشبینی کرد که باز هم تحت هر شرایطی یک نوع برتری در اختیار انسان است. حتی خود هم اختیار نیز مسئلهای جدی است که پرداخت به آن در این موضوع نمیگنجد.