شنبه ۲۶ آبان ۱۴۰۳ , 16 Nov 2024
دوشنبه ۴ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۰:۰۸
کد مطلب : 409788
در گردهمایی بازخوانی اندیشه‌های کاظم معتمدنژاد مطرح شد

آرزوهای بزرگ زنده‌یاد معتمدنژاد؛ فراتر از زمان و مکان

پروژه ایران : گردهمایی بازخوانی اندیشه‌های کاظم معتمدنژاد به مناسبت دهمین سالگرد درگذشت این استاد ارتباطات در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.
گردهمایی بازخوانی اندیشه‌های کاظم معتمدنژاد
گردهمایی بازخوانی اندیشه‌های کاظم معتمدنژاد
به گزارش پروژه ایران، در ابتدای این مراسم هادی خانیکی، استاد برجسته ارتباطات به ضرورت برگزاری این گردهمایی اشاره کرد و گفت: ۱۰ سال از ۱۴ آذری که مرحوم دکتر معتمدنژاد در مسیر برگزاری نکوداشت خودش از میان ما رفت، می‌گذرد. قرار بود ۲۵ آذرماه نشستی برای تقدیر از ایشان برگزار شود ولی او از میان ما پرکشید.
 
وی ادامه داد: قرار این بود که ۱۴ آذر ماه امسال دهمین سالگرد فوت ایشان را برگزار کنیم و در غیاب نهادهای رسمی و دانشگاه‌ها باز هم این مسئولیت را بر دوش نهادهای علمی و مدنی بگذاریم، متأسفانه این کار ممکن نشد چون بنا بود با تشکیل مجمع عمومی انجمن و انتخابات هیئت مدیره آن همراه باشد که باز هم با تأسف به دلیل عدم همکاری دانشکده علوم اجتماعی تهران این برنامه تا به امروز به تعویق افتاد و باز هم امکان برگزاری رسمی این انتخابات که باید سیر قانونی خود را طی کند به انجام نرسید و ما در اینجا فقط برگزاری دهمین سالگرد را خواهیم داشت.
 
خانیکی در ادامه تصریح کرد: اساساً تاریخ و بازگشت به تاریخ را با دو رویکرد می‌توان دنبال کرد. یکی بیان خاطره‌ها و متصل کردن گسیختگی‌ها براساس خاطرات و دیگری خواندن تاریخ براساس آرزوها و برگزاری این مراسم بازخوانی تاریخ براساس آرزوهای دکتر معتمدنژاد است. هر کس که از نزدیک با دکتر معتمدنژاد محشور بود یا از دور او را دنبال می‌کرد، آرزوهای او را دید. مهم‌ترین آرزوی او این بود که چیزی به اسم دانش ارتباطات و خانواده‌ای به اسم خانواده ارتباطات و منظومه‌ای به اسم ارتباطات شکل بگیرد تا بتواند به فهم مسائل ایران و دغدغه حل مسائل ایران کمک کند. به این اعتبار، این نشست را گردهمایی خواندیم، نه یک نشست از پیش محدود شده به سخنرانی‌ها.
 
معتمدنژاد در وطن خویش غریب بود
خانیکی با تأکید بر اینکه دکتر معتمدنژاد به همه تعلق دارد و محدود به یک دانشکده و دانشگاه نیست، گفت: اتفاقاً دانشگاه علامه طباطبایی خانه او بود و به خاطر آن هم در ایران مانده بود اما در وطن خویش غریب هم بود. دکتر معتمدنژاد محدود به یک دانشگاه نیست و به همه دانشگاه‌های ایران تعلق دارد. او به کسانی که شاگردان او بودند هم محدود نیست؛ همه حق دارند از او حرف بزنند و حتی ایشان را نباید به یک حوزه از ارتباطات هم محدود کرد.
 
دکتر معتمدنژاد استاد کهنسال نواندیش بود
این استاد ارتباطات افزود: او را حتی نباید به دغدغه‌های جدیدی که داشت محدود کرد. او سعی کرد دانش‌ها و فناوری‌های جدید ارتباطی را وارد حوزه علوم ارتباطات کند و این کار را کرد. او استاد کهنسالی بود که نواندیش بود و نمی‌دانم اگر نبود چقدر ما جامعه اطلاعاتی و ارتباطی و ارتباطات توسعه و مطالعات انتقادی را درون ارتباطات می‌دیدیم.
 
وی گفت: اگر امروز می‌خواهیم از معتمدنژاد حرف بزنیم باید جای خالی دانش‌های جدید و فناوری‌های جدید را در ارتباطات ببینیم و دنبال کنیم. هوش مصنوعی و علوم شناختی و توجه به پلتفرم‌ها در کنار روایت این‌ها، همه پدیده‌هایی هستند که باید آنها را در میان آرزوهای کاظم معتمدنژاد ببینیم.
 
خانیکی یاد و خاطرات دکتر مجید تهرانیان که یک سال قبل از دکتر معتمدنژاد فوت کرد را نیز گرامی داشت و از مرحوم علی اسدی نیز یاد کرد و خواستار بازخوانی میراث ماندگار این اساتید شد.  
 
اعظم راودراد، رئیس گروه ارتباطات دانشگاه تهران نیز طی سخنانی، اظهار کرد: هیچوقت این سعادت را نداشتم که به طور مستقیم شاگرد استاد معتمدنژاد باشم اما به طور غیرمستقیم از دانش ایشان استفاده کردم. در سال ۷۸ تحقیقی انجام شده بود از ۳۹ شماره مجله رسانه که آن زمان نشریه تخصصی بود. نتایج تحقیق نشان داد ۵۴ درصد یادداشت‌ها مربوط به مطبوعات و بقیه مربوط به سایر رسانه‌ها بود و هیچ یادداشتی در خصوص سینما وجود نداشت. در سال ۸۲ پژوهش مشابهی انجام دادم و ۲۹ شماره را بررسی کردم. از جمع ۴۴۵ مطلب ۴۵ درصد در خصوص مطبوعات، ۵۴ درصد در خصوص سایر رسانه‌ها و پنج درصد در خصوص سینما بود و سینما بیشتر به عنوان هنر مطرح می‌شد نه یک رسانه. ولی دکتر معتمدنژاد در کتاب خود کاملاً به سینما به عنوان یک رسانه نگاه و فضای ارتباطی متفاوت سینما با سایر رسانه‌ها را بررسی کرده‌اند.
 
وی به پیش‌نویس میثاق اصول اخلاقی حرفه‌ای روزنامه‌نگاری که به همت دکتر معتمدنژاد تهیه شده بود اشاره کرد و گفت: عملاً این پیش نویس پیگیری نشد ولی امیدواریم این پیش‌نویس پیگیری شود تا رسانه‌ها این منشور را به صورت رسمی داشته باشند.
 
شهیندخت خوارزمی، استاد جامعه‌شناسی و ارتباطات نیز در این مراسم، گفت: انجمن جامعه اطلاعاتی را دکتر معتمدنژاد در شرایطی تأسیس کردند که مسائل ایران مثل امروز نبود اما با چالش‌های جدی حکمرانی مواجه بود. یکی از مهم‌ترین مسائلی که در ایران و جهان مطرح بود اما کسی به آن توجه نمی‌کرد انقلاب دیجیتال بود. تحول عظیمی در حال ایجاد بود و همه مسائل را تحت تأثیر قرار می‌داد اما متولی نداشت؛ دکتر چون نگاه جهانی داشت انجمن را با رویکرد جهانی در مورد یک پدیده تکنولوژیکی که خودش پدیده جهانی بود تأسیس کرد.
 
وی تصریح کرد: دغدغه توسعه ایشان در چهارچوب برنامه توسعه پایدار سازمان ملل تعریف می‌شد. ایشان می‌خواستند ایران از طریق انجمن، نقش فعالی در اجلاس wsis (اجلاس جهانی سران درباره جامعه اطلاعاتی) داشته باشد که دو اجلاس به عنوان اجلاس سران جامعه اطلاعاتی برگزار شد. دکتر معتمدنژاد این درک عمیق را داشتند که به یک پدیده به این مهمی نمی‌شود فقط در چهارچوب ارتباطات پرداخت. ایشان آینده‌نگر بود و نگاهشان به آینده بود. پدیده جامعه اطلاعاتی، متعلق به آینده بود. ایشان یکی از اهداف انجمن را اینگونه تعریف کرده بودند که باید نسل جوان را با این پدیده‌های جدید آشنا کنیم. ایشان انجمن را با چالش‌های بسیار زیادی که داشت راه‌اندازی کردند و درسی که من از دکتر معتمدنژاد یاد گرفتم درس پایداری، شکیبایی و عزم راهبردی بود.
 
تعطیلی انجمن جامعه اطلاعاتی
این استاد ارتباطات اضافه کرد: متأسفانه بعد از فوت دکتر معتمدنژاد احساس کردم انجمن جامعه اطلاعاتی تعطیل شد که این یک آسیب اجتماعی است و باید به طور جدی به آن پرداخته شود. جامعه ایران بیش از همیشه به نهاد نیاز دارد. چطور می‌شود این نهادها را پابرجا نگه داریم؟ چرا نمی‌توانیم پس از رفتن بنیانگذار یک نهاد، آن را حفظ کنیم؟
 
وی تصریح کرد: علوم اجتماعی باید به این سؤال پاسخ دهد که آیا پیش فرض‌های ما درباره طبیعت انسان صحیح بوده است؟ آیا بر مبنای پیش‌فرض‌های نادرست دچار توهم نبوده‌ایم. با توهماتی که با مشاهده وقایعی مثل جنگ‌های اخیر به ما شُک آگاهی وارد کرده است چه باید کنیم؟ مطمئن هستم اگر دکتر معتمدنژاد زنده بودند این موضوع را در دستور کار انجمن قرار می‌دادند. ایشان به جامعه مدنی قوی اعتقاد داشتند و ما اگر می‌خواهیم بر واقعیت‌های جامعه ایران تأثیر بگذاریم باید شبکه‌سازی کنیم؛ اول در درون خانواده ارتباطات و سپس فراتر از آن؛ چون مسائل چند بعدی شده است و هیچ انجمن و تشکلی به تنهایی نمی‌تواند مسائل را به پیش ببرد. ما باید شبکه ایجاد کنیم.

حسن نمک‌دوست، دیگر استاد ارتباط حاضر در این مراسم نیز طی سخنانی با اشاره به سندی که عنوان محرمانه خورده بود اما توسط یکی از روزنامه‌‌ها منتشر شد، گفت: مهم‌ترین استدلال در رد محکومیت این روزنامه استناد به قانون انتشار و دسترسی آزادی دسترسی به اطلاعات بود. دکتر معتمدنژاد از کسانی بود که در تدوین این رویکرد نقش جدی داشت. بسیاری از استادان رشته حقوق معتقد هستند قانون کنونی انتشار و آزادی دسترسی به اطلاعات قانون فوق‌العاده ضعیفی است و این درست و به حق است.
 
وی ادامه داد: در قانون ما پیش‌بینی شده اگر شهروندی نسبت به تضییع حقوق خود شاکی باشد باید به خود حکومت مراجعه کند؛ در حالی که در سایر کشورها این مسئله کاملاً مدنی و آزادی‌گرایانه تدوین شده است. اما این قانون با همه محدودیت‌ها در روز پنجم همین ماه مورد استناد قرار گرفت. دکتر معتمد نژاد جزو کسانی بودند که مدافع آزادی دسترسی به اطلاعات بودند.
 
تحمیل قانون کار یدی به حرفه روزنامه‌‌نگاری
نمک‌دوست سؤال کرد: آیا خانواده دانش ارتباطات ما بعد از فوت دکتر متعمدنژاد گفتمان آزادی اطلاعات را پیگیری کرده است؟ متأسفانه خیر. در حالی که آزادی دسترسی به اطلاعات درست مثل آزادی بیان سنگ بنای همه آزادی‌های دیگر تلقی می‌شود. استقلال حقوقی حرفه روزنامه‌‌نگاری منظومه‌ای است که نظام اندیشه‌ای دکتر معتمدنژاد را انسجام می‌بخشید و ایشان معتقد بود که روزنامه‌نگاران، کارگر به معنای متعارف کار یدی نیستند بنابراین تحمیل قانون کار یدی به حرفه روزنامه‌‌نگاری مخل مبانی اندیشه‌ای روزنامه‌نگاری است یعنی همین بلایی که اکنون گرفتار آن هستیم.
 
وی اضافه کرد: اکنون جامعه روزنامه‌نگاری ما دارای سازوکارها و قوانین اختصاصی فعالیت نیست و تابعی از قانون کار تلقی می‌شود در حالی که دکتر معتمدنژاد معتقد بودند روزنامه‌‌نگاری باید سازوکار حقوقی خاص خود را داشته باشد و مناسبات میان روزنامه‌نگاران و مدیران باید از جنس خاصی باشد و انجمن صنفی روزنامه‌‌نگاران باید مستقل از حکومت باشد و بن مایه کار روزنامه‌نگاری آزادی اندیشه است و این منظومه را در قالب استقلال حرفه‌ای مطرح می‌کردند؛ با کمال تأسف خانواده دانش ارتباطات ایران پس از فوت ایشان این مسئله را هم به صورت جدی ادامه ندادند.
 
کامبیز نوروزی، حقوقدان نیز گفت: دو نکته مهم در مورد دکتر معتمدنژاد وجود دارد که شاید تاکنون گفته نشده است. نکته اول اینکه ایشان در ابتدا تحصیلات حقوقی داشتند و تا درجه دانشیاری حقوق نیز در سال‌های ۵۰ رسیدند. در آن سال‌ها اشتغال به حرفه‌هایی مثل وکالت و قضاوت ساده بوده و از لحاظ درآمدی نیز با حوزه مطبوعات تفاوت داشت. اما ایشان این کار را نکردند و نه تنها به حرفه‌‌های حقوقی وارد نشدند بلکه دانشکده حقوق را رها کردند علی‌رغم اینکه رشته روزنامه‌‌نگاری از لحاظ اقتصادی رشته جذابی نبود، این رشته را انتخاب می‌کند. این ویژگی کمیاب و نایاب است که علو طبع، کفّ نفس و شجاعت ایشان را نشان می‌‌دهد.
 
وی اضافه کرد: رشته حقوق یک رشته اعتباری است و اول باید موضوعی را بشناسیم و بعد در مورد آن بتوانیم حرف حقوقی بزنیم. مثلاً اگر جاده و اتومبیل را نشناسیم نمی‌توانیم قوانین رانندگی را بنویسیم. دکتر معتمدنژاد نخستین کسی است که مباحث حقوق رسانه و مطبوعات را به شکل منسجم مطرح می‌کند. با وجود اینکه ایشان در این کار اولین است ولی کار وی برجسته است. می‌دانیم که همیشه اولین‌ کارها ناقص است ولی کار دکتر متعمدنژاد علی‌رغم اولین بودن برجسته است. دلیل این مسئله این است که دکتر معتمدنژاد به موضوع رسانه و ارتباطات مسلط بود.
 
این حقوقدان افزود: دانش حقوق، یک دانش تجربی است و تا زمانی که مسئله‌ای در جامعه تجربه نشود نمی‌توانیم از آن فهم حقوقی پیدا کنیم. مثلاً وقتی هنوز اتومبیل وارد زندگی ما نشده بود، فهمی از آن نبود که بدانیم مقررات آن چیست. مطبوعات در تاریخ ایران اگرچه قدمت فراوانی دارد و ۱۸۰ سال از تاریخ مطبوعات ایران می‌گذرد اما همواره با جریانات و سرکوب‌های فراوان همراه بوده و مباحث حقوقی آن چندان مطرح نمی‌شد. وقتی دکتر معتمدنژاد مباحث قانونی مطبوعات را مطرح می‌کنند جامعه ایران در یک تجربه تازه از کار مطبوعاتی بوده است.
 
نوروزی اضافه کرد: دکتر متعمدنژاد با تجربه‌ای که از حقوق مطبوعات فرانسه داشت تلاش کرد مباحث حقوقی مطبوعات را با مطبوعات ایران تطبیق دهد و ایشان توانمندی این را داشت که یک نظام حقوقی جاافتاده و سیستماتیک را که همان نظام حقوقی فرانسه است را در داخل نظام حقوقی ایران وارد کنند و پیوند بدهند که البته کار سختی بوده است. استاد متعمدنژاد جزو معدود کسانی بود که ارتباط مستقیم با بدنه روزنامه‌نگاری داشت و ایشان ابایی نداشت که در جلسات روزنامه‌نگاران شرکت کند و همین مسئله باعث شده بود ایشان به روز باشند؛ یاد ایشان همیشه زنده است.

در ادامه مستندی از دکتر معتمدنژاد پخش شد و سپس محمدمهدی فرقانی، استاد ارتباطات کشورمان به بازخوانی اندیشه‌‌های استاد معتمدنژاد پرداخت و ضمن گرامیداشت یاد و خاطره بزرگان رشته ارتباطات که در جمع ما نیستند، گفت: همه موافق هستیم که دکتر معتمدنژاد را به عنوان یکی از پدران پیشگام بشناسیم. نقش پیشگامان اصولاً این نیست که الزاماً خودشان به شخصه منشأ اتفاقات باشند بلکه نقش اصلی‌تر آنها این است که جمعی را به دنبال خود می‌کشانند، راهی را باز و هموار می‌کنند، الهام بخش‌ هستند و راه نه چندان روشن دیگران را مشخص می‌کنند و هر کسی می‌فهمد که در چه سمت و سویی حرکت کند. این نقشی بود که دکتر معتمدنژاد به خوبی ایفا کرد. ۱۰ سال پس از درگذشتشان شاگردان ایشان می‌دانند که در چه حوزه و زمینه‌ای و در کجا چه باید بکنند تا بتوانند ادامه دهنده راه ایشان باشند.
 
این استاد ارتباطات گفت: خوشحالم که نقشی هر چند کوچک در تحقق یکی از آرزوهای دور و دراز دکتر معتمدنژاد ودوستان دیگر ایشان از جمله دکتر خانیکی در راه‌اندازی دانشکده ارتباطات در سال ۹۴، دو سال بعد از درگذشت ایشان داشتم. در واقع افتتاح اولیه و غیررسمی این دانشکده به سال ۸۳ برمی‌گردد که در جریان نخستین همایش بزرگداشت علمی دکتر معتمدنژاد در دانشکده علوم اجتماعی آن زمان صورت گرفت.
 
دچار امتناع توسعه هستیم
 
این استاد ارتباطات اضافه کرد: در عصری که معتقدیم دچار امتناع توسعه هستیم و این واقعیت بسیار روشن است که به شدت در تنگنای توسعه قرار گرفته‌ایم، نگرش توسعه‌ای به شدت نایاب و کیمیاست و انسان‌های توسعه یافته را خیلی دور و برمان نمی‌بینیم، توسعه در هر جامعه‌ای به دو نوع توسعه نیاز دارد. یک انسان‌های توسعه یافته؛ یعنی انسان‌هایی که به لحاظ تفکر، شخصیت رفتار، نگرش و آینده‌نگری خودشان توسعه یافته باشند. هیچ جامعه‌ای بدون انسان‌های توسعه یافته نمی‌تواند به توسعه برسد.
 
فرقانی بر لزوم وجود ساختار و سیستمی که توسعه‌گرا باشد و بتواند این انرژی‌های توسعه‌بخش را هدایت کند و به مسیر صحیح بکشاند و از آنها در جهت رشد و توسعه ملی مدد بگیرد، تأکید کرد و گفت: دکتر معتمدنژاد به معنای واقعی یک انسان توسعه یافته و در عین حال توسعه‌گرا بود. تجهیز ایشان به تفکر انتقادی که بسیار به آن بها می‌داد، خصوصا پس از تأسیس دوره‌های کارشناسی ارشد و دکترای ارتباطات، موجب شد این تفکر انتقادی را در قالب برنامه درسی پیاده کند و این یکی از ویژگی‌های انسان توسعه گراست. سعه صدر، مدارا و رواداری، خشونت پرهیزی به لحاظ شخصی از ویژگی‌های دکتر معتمدنژاد بود. فکر نمی‌کنم هیچ کس از ایشان صدای بلندی شنیده باشد حتی صدایی از جنس گلایه، شکوه و شکایت از مخالفانش هم شنیده نشده است. حتی آن روزی که اتاق و دفتر کارش را از او گرفتند فقط سرش را به زیر انداخت و رفت و این سکوت بیشتر از هر زبان خشنی کارکرد داشت.
 
فرقانی به زندگی علمی دکتر معتمدنژاد اشاره کرد و گفت: ادبیاتی که امروز در عرصه روزنامه‌نگاری حرفه‌ای و در محیط‌های آکادمیک آموزش روزنامه‌نگاری با آن تکلم می‌کنیم، وامدار تولید محتوای دکتر معتمدنژاد طی سالیان متمادی است. این ادبیات را مستقیم و غیرمستقیم او و شاگردانش به ما یاد دادند. تمرکز دکتر معتمدنژاد بر توسعه مطبوعات بود. دکتر معتمدنژاد توسعه مطبوعات را یکی از مهم‌ترین ابزارهای توسعه ملی می‌دانست و برای این توسعه معتقد بود که باید بسترها و زمینه‌های فعالیت مطلوب و آزاد مطبوعات و روزنامه نگاران فراهم باشد، چراکه اگر این بستر فراهم باشد رسانه‌های دیگر هم از آبشخور این بستر می‌نوشند و برخوردار می‌شوند. به همین دلیل بود که تمرکز خود را طی سالیان متمادی هم بر تولید ادبیات روزنامه نگاری علمی و حرفه‌ای و هم بر تثبیت جایگاه حقوقی و قانونی روزنامه‌نگاری حرفه‌ای گذاشت.
 
این استاد ارتباطات افزود: ایشان در سال ۸۰ در مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه‌ها پذیرفتند که آن چهار متن حقوقی مهم را تدوین کنند که در حال حاضر هم موجود است و قطعاً معاونت مطبوعاتی وزارت ارشاد یک نسخه از آن را دارد. متون حقوقی که بر استقلال حرفه‌ای و به خصوص بر حقوق حرفه‌ای روزنامه نگاران ت‌کید می‌کرد. اکنون همکاران جوان ما با همه تنگناهایی که در مطبوعات و رسانه‌ها با آن روبرو هستند، خوشبختانه حداقل حقوق خودشان را می‌شناسند و شجاعانه و جسورانه در بسیاری موارد سعی می‌کنند خودشان را به کسب این حقوق نزدیک کنند، هر چند موانع و دشواری‌های فراوان روبروی آنهاست و من فکر می‌کنم در کمتر دوره‌ای است که روزنامه‌نگاری به دشواری امروز بوده باشد.
 
فرقانی به تألیف کتاب حقوق مطبوعات که توسط استاد معتمدنژاد در مرکز مطالعات رسانه‌ها تدوین به و به چاپ رسید نیز اشاره کرد و گفت: تمام این مباحث در ابتدا به حقوق روزنامه‌نگاران و بعد مسئولیت اجتماعی آنها پرداخته است، چون حقوق بدون مسئولیت معنا ندارد و بالعکس. همینطور در زمینه آموزش روزنامه‌نگاری، تشکل‌های صنفی و میثاق اخلاق حرفه‌ای روزنامه‌نگاران که این چهار رکن روزنامه‌نگاری حرفه‌ای باید با هم تحقق پیدا کنند تا ساختار روزنامه نگاری حرفه‌ای را شکل بدهند که متأسفانه در کشور ما به این معنا ساختار روزنامه‌نگاری ما حرفه‌ای نیست و هیچ نظام جامع حقوقی که بتواند از حقوق حرفه‌ای روزنامه‌نگاران حمایت کند و این حقوق را تضمین کند، وجود ندارد. نظام حقوقی که یاور و پشتیبان روزنامه‌نگاران باشد و البته در کنار آن از آنها مسئولیت اجتماعی هم بخواهد، وجود ندارد. این تلا‌ش‌ها در قالب چهار متن حقوقی به ثمر نشست و قرار بود در مجلس شورای اسلامی به قانون تبدیل شود که متأسفانه با تغییرات سیاسی که پیش آمد خیلی به طور جدی دنبال نشد.
 
وی در پایان گفت: تلاش دکتر معتمدنژاد بسیاری از شاگردانش را هم به حرکت درآورد و آنها ادامه دهنده راه او در همین مسیرها بودند که بتوانند خواسته‌ها، علایق و آرمان‌های دکتر معتمدنژاد را به تحقق نزدیک کنند. بحث نوجویی، نوگرایی و نگاه به آینده‌ای که هر روشنفکر باید داشته باشد از دیگر ویژ‌گی‌های ایشان بود و من امیدوارم همه ما بتوانیم از ادامه‌دهندگان آن خواست و آرمان‌ باشیم. ایشان بعد از تأسیس دانشکده ارتباطات به دنبال تأسیس دانشگاه علوم ارتباطات بود و حالا خود آن دانشکده هم در تنگنا و مضیقه قرار دارد؛ برای اینکه قدرت سیاسی هیچگاه با روزنامه‌نگاران مستقل، آزاد و شجاع میانه‌ای نداشته و طبیعتاً نخواهد داشت.

یونس شکرخواه، دیگر استاد ارتباطات نیز گفت: چیزی که از دکتر به جا مانده از جنبه رویکرد، عمل و فضیلت این بود که راه را نشان می‌داد و هیچگاه نمی‌گفت بر روی کدام نکته تمرکز کنید. فروتنی ایشان را بیشتر از اینجا درک می‌‌کنم که فقط مسیر را نشان می‌‌داد.
 
وی با اشاره به توصیف یکی از اساتید در مورد استاد متعمدنژاد به عنوان پایدار بی‌آزار، گفت: کمی صریح باشیم برای این پایدار کاری نکرده‌ایم. راویانی داریم که قبلاً این پایدار بی‌آزار را آزار می‌دانند و اکنون ثناگوی او هستند. دکتر معتمدنژاد را به منطقه و جهان و کشورهای فارسی زبان معرفی نکرده‌ایم؛ یکی از کارهایی که باید انجام دهیم تبدیل این فرد به یک مکتب ارتباطی ایرانی است.
 
عباس عبدی، روزنامه‌‌نگار و پژوهشگر نیز گفت: همیشه دکتر معتمدنژاد برای من الگوی استاد کلاسیک بود. این اساتید از آخرین اساتید نسل خودشان هستند و باید از شیوه‌های رفتاری آنها درس گرفت. فروتنی که در خصوص آنها گفته می‌شود بازتابی از اعتماد به نفسی است که از خودشان داشته‌اند.
 
همیشه ایجابی و سازنده صحبت می‌کرد نه انتقادی
وی افزود: دکتر معتمدنژاد هم در مسائل داخلی و هم در مسائل بین‌المللی به روز بود و این یکی از دلایل اعتماد به نفس ایشان بود. جلسه‌ و صحبتی نبود که ببینیم ایشان انتقادی صحبت کند؛ همیشه ایجابی و سازنده صحبت می‌کرد. نه اینکه انتقادی صحبت کردن اشکالی داشته باشد اما ویژگی ایشان این بود که هیچگاه انتقادی به معنای اینکه وضعیت موجود را رد کند، صحبت نمی‌کرد به همین دلیل همیشه صحبت‌های ایشان شنونده داشت.
 
عبدی تصریح کرد: دکتر معتمدنژاد بنیان اصلاح جامعه ایران را از طریق رسانه می‌دید. خود من نیز معتقدم بدون اصلاح صدا و سیما و رسانه‌‌ها امکان ندارد در ایران تغییر اصولی رخ دهد. اول باید تغییر از رسانه آغاز شود و قدرت اراده خود را در اصلاح رسانه نشان دهد و به همین دلیل است که می‌بینیم فرایند جامعه در مسیری قرار دارد و رسانه بعضاً در مسیر عکس جامعه عمل می‌کند.
 
پژمان موسوی، روزنامه‌‌نگار و سردبیر ماهنامه تجربه نیز به گفت‌وگویی که با دکتر معتمدنژاد داشت اشاره کرد و گفت: تأکید اصلی دکتر معتمدنژاد بر ممنوعیت الزام به کسب اجازه در مطبوعات بود و بر پایه‌‌های حقوقی این مسئله اشاره می‌کرد. ایشان اصرار داشتند که هیچ رسانه‌ای نباید برای انتشار اجازه لازم داشته باشد. ممنوعیت سانسور دیگر تأکید ایشان بود. ممنوعیت توقیف و تعطیلی خودسرانه دیگر موضوع مطرح شده از سوی ایشان بود و تأکید داشتند وقتی در مورد مسئله‌ای داخلی صحبت می‌کنید حتماً قوانین جهانی مطبوعات در خصوص آن مسئله را نیز بررسی کنید و هیچگاه به قوانین ایران خود را محدود نکنید و سطح توقعات خود را پایین نیاورید و ببینید مطلبی که در خصوص آن صحبت می‌کنید در قوانین کشورهای توسعه یافته چگونه دنبال شده است. احیای حقوق روزنامه‌‌نگاران، آزادی بیان و ایراد ضوابط قانونی جرایم مطبوعات نیز از دیگر خواسته‌های ایشان بود.
 
ایجاد فضای مناسب آزادی برای روزنامه‌نگاری
احمد میرعابدینی، استاد ارتباطات دیگر سخنران این مراسم بود. وی با بیان اینکه دکتر معتمدنژاد به دنبال ایجاد فضای مناسب آزادی برای روزنامه‌نگاری بود، گفت: در کنار و به موازات این مسئله ایشان به دنبال یک جریان اجتماعی ـ جهانی مناسب آزادی بیان عمومی بود که در این سال‌ها شکل گرفته، قوی بوده و مرتب هم در حال تقویت است. برای تحقق این دو مسئله انواع وسایل و نهادهای توسعه‌ای را ایجاد کرد. از جمله حقوق ارتباطات، پیمان صنفی و ... را ایجاد کرد. این دو آرمان همچنان بر روی هم اثر می‌گذارند و در حال حرکت هستند و جریان آزادی بیان عمومی نه فقط در ایران بلکه در همه جای دنیا قوی‌تر از روزنامه‌نگاری شده است.
 
علی ربیعی، استاد دانشگاه آخرین سخنران این مراسم بود که طی سخنانی کوتاه، گفت: ما وظیفه داریم برای آدم‌های بزرگمان نکوداشت برگزار و بزرگی آنها را یادآوری کنیم. انجمن این اهتمام را دارد و ادامه خواهد داد و برای تمام کسانی که در این رشته فعالیت کرده‌اند مراسم بزرگداشت برگزار خواهد کرد. وقتی دولت‌ها در قبال رسانه و ارتباطات منعطف شوند خودشان منتفع خواهند شد و حاکمیتی که خود را از نعمت رسانه محروم می‌کند اول خودش متضرر می‌شود.
 
ربیعی ادامه داد: می‌بینیم که مرجعیت رسانه در کشور به چه مصیبتی دچار شده است و روز به روز نیز این وضعیت ناگوارتر می‌شود. در شرایطی که هم صاحبان نظریه و هم نظریه‌پردازی در علوم انسانی به خصوص علوم اجتماعی از دانشگاه‌‌ها بیرون می‌روند نهادهای مدنی را باید بیشتر فعال نگاه‌ داریم. این انجمن‌های علمی هستند که می‌توانند نهادهای واسط باشند؛ بنابراین از همه دعوت می‌کنم با انجمن ایرانی مطالعات فرهنگی و ارتباطات مشارکت داشته باشند.
گزارشگر : تحریریه پروژه ایران
https://theiranproject.com/vdcdjn0ojyt0z56.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما