پروژه ایران : به طور اتفاقی در یک قطار و در یک کارناوال شادی بودم؛ قطار مملو از جمعیت بود. سرودهای کریسمس از هر طرف شنیده میشد، تعداد زیادی از مردم در حال عکس گرفتن بودند و فضا پر از شادی، هرج و مرج و پر سر و صدا بود.
بچهای در کالسکه از شدت سر و صدا وحشت و شروع به گریه و داد زدن کرد. پدر به سرعت برای فرزند کودکش شکلکهای احمقانه درآورد و آنقدر به این کار ادامه داد که کودک اول یک لبخند کوچک و سپس یک خنده بلند کرد. بابا با این شکلکهای احمقانهرا ادامه داد و آنهایی را تکرار کرد که باعث می شد، بچه بخندد. به نظر میرسید که هر دو به دنیای کوچک خودشان سفر کردهاند و خنده کودک آنقدر قدرتمند بود که من نیز مانند سایر تماشاگران خود را در حال لبخند زدن دیدم. آیا کودک واقعاً پوچ و تو خالی بودن شکلکهای دیوانهوار پدر را درک کرده است؟
مطالعات نشان داده است که نوزادان از سه تا پنج ماهگی شروع به درک شوخی و اتفاقات پوچ میکنند. هنگامی که محققان توپ های فوم را جمع کردند و روی بینی خود گذاشتند، نوزادان به این رویداد پوچ میخندیدند. مانند پدری که در قطار بود، محققان چهرههای احمقانهای ساختند و نوزادان قهقهه زدند. آنها به اتفاقات پوچ میخندیدند؛ حتی زمانی که اطرافیانشان چهرههای خنثی داشتند؛ یعنی آنها به سادگی از حالات چهره دیگران تقلید نمیکردند.
در مطالعه دیگری که روی نوزادان انجام شد، به 30 پدر و مادر دستور داده شد که سعی کنند نوزاد خود را بدون دست زدن به آنها بخندانند. بیشتر والدین از کمدی فیزیکی به شکلی استفاده میکردند: چهرههای احمقانه، استفاده پوچ از اشیا، مکیدن تمشک، نواختن و شکلهای اغراقآمیز وحشیانه از رویدادهای معمولی مثل راه رفتن مانند یک پنگوئن! نتیجه این بود که تا شش ماهگی، 60 درصد از نوزادان به شیطنتهای پوچ والدین خود میخندیدند.
به نظر می رسد که نوزادان قبل از اینکه زبانی را یاد بگیرند، شوخ طبعی را درک میکنند. شاید خنده به عنوان مکانیزم مقابله ای در انسان، ریشههای تکاملی مهمی داشته باشد. مطالعات طولی نشان داده است که در طول تعاملات اولیه والدین و نوزاد، والدین راههای غیرکلامی متعددی را برای خندیدن کودک خود امتحان میکنند. در بیشتر این موارد اولیه، والدین خودشان لبخند می زنند یا میخندند و اگر کودک با لبخند یا خنده پاسخ دهد، والدین این فعالیت پوچ را تکرار میکنند؛ زیرا کودک میخندد. چیزی که ممکن است با تقلید ساده لبخند والدین توسط کودک شروع شده باشد، به سرعت تبدیل به کودکی میشود که واقعاً به پوچ بودن اقدامات والدین میخندد. خنده نوزاد به ما میگوید که آنها ناظران دقیقی هستند و درک کاملی از چیزهای عادی و آشنا دارند و بنابراین وقتی در مورد یک رویداد معمولی اغراق میکنیم، نوزادان برای مدت طولانیتری به ما خیره میشوند و میخندند.
فعل و انفعالات مکرر که در آن والدین سعی میکنند، چهرههای احمقانه یا سواستفاده پوچ از اشیا را انجام دهند، نشانگر زمینهای امن و آشنا با یک شریک اجتماعی است. اینها به نوزادان این امکان را میدهد که شوخطبعی یک شخص عزیز را درک کرده و قدردانی کنند. نکته باورنکردنی این است که در بیشتر این موارد، هیچ اسباببازی یا وسایل گرانقیمتی برای توسعه شوخطبعی در نوزادان مورد نیاز نیست. خنده باعث ایجاد وفاداری و احساس نزدیکی میشود.
نوزادان خندهدار بودن برخی رویدادها را درک میکنند و خیلی زود پس از آن، خودشان شروع به رفتارهای خندهدار میکنند. در سن 11 ماهگی، نشان داده شده است که نوزادان «دلقک» را نشان میدهند و شوخیهای غیرکلامی خود را آغاز میکنند. برخی از نوزادان شکم خود را در معرض دید قرار میدهند و بدن خود را به اطراف تکان می دهند تا دیگران را بخندانند. دیده شده است که سایر نوزادان وقتی مادرشان شروع به کوتاه کردن ناخنهایشان میکند و به دنبال آن لبخند میزند، وانمود به گریه کردن میکنند. با این حال، برخی دیگر جوراب را روی گوش خود میگذارند و آن را خندهدار میدانند. نوزادان در ساختن جوکهای جدید خلاقیت نشان میدهند و به طور مکرر سعی میکنند، والدین خود را بخندانند.
شوخ طبعی ابزار مهمی برای رفاه ذهنی ما است و به کودکان خردسال کمک میکند تا در زندگی اجتماعی خود پیشرفت کنند و با دیگران پیوند برقرار کنند. همانطور که کودکان بزرگتر، شوخطبعی آنها نیز پیچیدهتر میشود؛ شامل شوخیهای کلامی و همچنین به اشکال مختلف تبدیل میشود. تعاملات ساده با والدین، زمینه را برای خندیدن نوزادان زود هنگام فراهم میکند. آنها نه تنها نشاندهنده شادی هستند، بلکه ارتباطات اجتماعی را عمیقتر میکنند.