پروژه ایرانی
: کتاب‌هایی که در زمینه هوش مالی و بهره‌وری اقتصادی منتشر شده‌اند،کم‌تعداد نیستند. البته که قرار نیست با خواندن کتاب پولدارد شویم اما شاید بد نباشد برای افزایش هوش مالی خود مطالعه کنیم.
«اگر اول نباشی، آخر می‌شی: شیوه‌های فروش محصولات، به دست گرفتن نبض بازار و غلبه بر رقیبان»
هیچ انسانی نیست که بتواند وسوسه اول شدن در کار، درس، زندگی و هر رقابتی که در آن هست را نادیده بگیرد. کتاب «اگر اول نباشی، آخر می‌شی» راهنمای نحوه دستیابی به جایگاه اول است. چراکه به نظر گرنت کاردون، افرادی که نخواهند اول شوند وجود ندارند. درواقع همه انسان‌ها به دو دسته تقسیم می‌شوند: کسانی که می‌توانند به جایگاه اول برسند و کسانی که نمی‌توانند به این جایگاه برسند.
بزرگ‌ترین و موفق‌ترین کسب‌وکارها در شرایطی که کشور دوره رکود اقتصادی را می‌گذراند، ممکن است کارشان به ورشکستگی بکشد. ولی گرنت کاردون در کتاب «اگر اول نباشی، آخر می‌شی» تکنیک‌هایی را به شما می‌آموزد که مطابق با سخت‌ترین شرایط اقتصادی طراحی شده‌اند. گرنت کاردون به شما می‌آموزد که چگونه تحت هر شرایطی مشتری خود را پیدا کنید و بتوانید بدون هیچ مانعی محصول خودتان را به او بفروشید. این کتاب دستورالعملی برای تبدیل شدن به اولین نفرِ کسب‌وکار حوزه خودتان در سخت‌ترین شرایط موجود است.
تأکید صریح و واضح گرنت کاردون بر اول بودن و اول شدن است. او تصور می‌کند که اول بودن، مهم‌ترین جایگاه موجود در جهان است و در هر شغل و فعالیتی که باشید هیچ هدف و چشم‌اندازی مهم‌تر از اول شدن برای شما وجود ندارد. داشتن هر چشم‌اندازی به‌جز این یعنی شکست. کتاب «اگر اول نباشی، آخر می‌شی» نفر اول را شخصی معرفی می‌کند که هیچ مانعی نمی‌شناسد و تنها هدفش موفق شدن در بالاترین سطح ممکن است. گرنت کاردون همه جهان را شبیه به میدان رقابتی بزرگ می‌بیند که برنده آن افرادی هستند که ولعشان به موفقیت را مدام شعله‌ورتر می‌کنند.
گرنت کاردون اعتقاد دارد، نگرش ما و مثبت‌اندیش بودن یا منفی‌باف بودن‌مان بر انتظاری که نسبت به موفقیت در کار خود داریم و همچنین بر نتیجه‌ی آن اثرگذار خواهند بود. دلیل اینکه ما وضعیت اقتصادی مناسبی نداریم این است که درک درستی از پول و ثروت‌اندوزی نداریم. اختیار میزان ثروت ما به دست خودمان است. اگر گام‌هایمان را درست برداشته باشیم، هیچ رکودی قادر نیست ما را شکست بدهد. این کتاب، نسخه‌ی روزهایی را می‌پیچد که کسب‌وکارهای بزرگ و باسابقه هم کابوس ورشکستگی می‌بینند.
مدرسه یاد نمی‌دهد!
کتاب «مدرسه یاد نمی‌دهد!» تمام آن آموزه‌های مالی را که مدرسه به شما آموزش نداده است، اما بهتر بود یاد می‌گرفتید، به شما ارائه می‌دهد. این کتاب که با همکاری جمی مک اینتایر و لی بارکر نوشته شده است، اصول ضروری برای مدیریت مالی و بهبود وضعیت اقتصادی را آموزش می‌دهد و راه‌های کاربردی سرمایه‌گذاری را پیش پای شما می‌گذارد.
شاید مباحث زیادی باشد که ترجیح می‌دادید به جای برخی از درس‌های بی‌فایده مدرسه یاد می‌گرفتید. مطالبی که رایگان و بدون زحمت جست‌وجو به شما عرضه می‌شدند و زندگی‌تان را از همان کودکی شکل می‌دادند. در میان این موارد، احتمالا راه‌های سرمایه‌گذاری و مدیریت مالی یکی از چیزهای مهمی باشد که جای خالی‌اش را حس کرده‌اید. هنوز هم دیر نشده است، به خصوص اگر پای سرمایه گذاری و مدیریت درآمدها در میان باشد. کتاب «مدرسه یاد نمی‌دهد» به قلم جمی مک اینتایر و لی بارکر اینجاست تا به شما یاد بدهد چطور وضعیت مالی‌تان را بهبود ببخشید و اصول لازم برای موفقیت مالی را در ضمیر ناخودآگاهتان بکارید.
نویسندگان در کتاب «مدرسه یاد نمی‌دهد!» تجربیات شخصی‌شان را با اصول سرمایه‌گذاری و مدیریت مالی ترکیب کرده و راهنمایی عملی برای دستیابی به ثبات مالی در اختیار شما می‌گذارند. بد نیست اشاره کنیم که جمی مک اینتایر در طول زمان کوتاهی، وضعیت اقتصادی‌اش را به طرز چشمگیری بهبود بخشید و به این ترتیب تمامی نکات آزموده شده در زندگی شخصی‌اش را در این کتاب گردآوری کرده است تا به شما در ساخت یک زندگی مرفه‌تر کمک کند.
زندگی با روش 80/20: کار کمتر نگرانی کمتر، موفقیت بیشتر لذت بیشتر
کتاب «زندگی با روش 80/20» اثری از ریچارد کخ، سرمایه‌گذار، کارآفرینِ موفق و نویسنده انگلیسی است. راهکارهایی که در این کتاب ارائه کرده است، به شما می‌آموزد چگونه با صرفِ کمترین میزان انرژی و زمان، به بهترین نتایج دست یابید.
ریچارد کخ در کتاب «زندگی با روش 80/20 » بر یکی از قدیمی‌ترین باورهای انسانی، «کار بیشتر مساوی است با دستاوردهای بیشتر»، متمرکز بوده است. تقریباً همه ما باور داریم اگر بیشترین انرژی و زمان را معطوف به کاری کنیم، از بالاترین میزانِ بهره‌وری برخوردار خواهیم شد. اما یافته‌ها و حقایقی وجود دارد که در این اصل کهن تردید ایجاد کرده‌اند.
اندیشه محوری که در کتاب صوتی زندگی با روش 80/20 بر این موضوع قرار دارد که اگر هر روز هفته و تمامِ طول روز را به کار کردن مشغول باشید، بهره‌وری و کارایی شما کاهش می‌یابد. برای آنکه به نتایج بهتر و بیشتری برسید، باید وقت و انرژیِ کمتری را صرف کار کردن کنید. تصور کنید که می‌بایست پروژه‌ای را در یک هفته به اتمام برسانید. اغلب افراد، تمام طول هفته کار را به تعویق می‌اندازند و زمانِ خود را نه صرفِ انجام پروژه که معطوف به حاشیه‌های آن می‌کنند. اما اگر فقط 20 درصد از زمانِ هفته، یعنی چیزی حدود یک تا دو روز بر کار متمرکز شوید، آن‌گاه آن را با پشتکار و جدیت انجام خواهید داد و نتایج بهتری هم کسب خواهید کرد و علاوه بر آن، زمان بیشتری برای انجام کارهای دیگر در اختیار خواهید داشت.
گزارشگر : سهیلا صدیقی
# تگ ها
