روایت «چشم گربه»ی مارگارت اتوود، روایتی حجیم اما خوشخوان است با جزيیاتی روشن از سیر زندگی یک زن نقاش از کودکی تا میانسالی درحالی که نویسنده تلاش میکند آشکار و پنهان نشان بدهد که کودکی، تجربههای زیسته، شخصیت و تربیت و خانواده چگونه معرفتشناسی و سبک یک هنرمند را چونان مجسمهای از دل سنگ تراش میدهند، میسازند؛ از اين رهگذر به نظر ميرسد نويسنده در ...