پروژه ایران : نگاهی به دستاوردهای همه یا هیچ! همایش روز ملی علوم اجتماعی در ایران و آنچه اصحاب ایرانی منتخب علوم اجتماعی گفتند.
به گزارش پروژه ایران، محمود نجاتی حسینی در یادداشتی نوشت: پیش از شروع همایش گفته بودم اصحاب علوم اجتماعی منتخب که در این همایش می خواهند صحبت کنند منطقا در این باره صحبت خواهند کرد که:
"چرا و چگونه جامعه ایرانی کنونی از حکومت و دولت و دانشگاه و ایضا علوم اجتماعی دانشگاهی ایرانی پیشروتر است !؟"
اکنون که گزارش فشرده همایش منتشر شده است https://hammihanonline.ir مشخص شد که همکاران محترم من در علوم اجتماعی که فرصت ارایه بحث داشته اند عمدتا مطالبی گفته اند در حد همان حرف هایی که به دفعات زیاد و با تکرار فراوان پیشتر در کانالهای شبکه اجتماعی و رسانه های حوزه عمومی گفته شده است!؟
بخشی مهم و قابل توجه البته از خلاصه حرفهای این همکاران محترم علوم اجتماعی که البته حاوی واقعیت های تلخ و تاسفبار و نگران کننده ای نیز هست حتی اگر دهها بار هم تکرارشود و تکراری هم باشد و جاهای دیگری غیر از همایش روز ملی علوم اجتماعی هم گفته شده باشد. اینست:
عده ای از دانشگاهیان بد وفق نقشه راه بد حکومت و دولت و نهادهای امنیتی اطلاعاتی ذینفوذ خارج از دانشگاه با کمک دیگر دانشگاهیان بد همکاران خوب شان را منزوی یا اخراج می کنند!
و عده ای از دانشگاهیان بین وسط هم یا موذیانه ساکت اند و یا خوشحال ازین وضعیت اند ! و از غیبت همکاران خوب شان نفع میبرند ( درس بیشتری میدهند+ حق التدریس بیشتری می گیرند + پایان نامه و تز بیشتری نصیبشان میشود + چون مقایسه ای در کار نیست بی سوادی وکم سوادی شان هم دیگر به چشم نمی آید ! و میشوند تنها پروفسورهای دانشگاه !)
اقلیتی از دانشگاهیان یعنی همان دانشگاهیان منتقد معترض جسور و شجاع دایم فریاد میزنند اما حکومت صدای دانشگاه را نمیشنود همان طور که حکومت پهلوی نشنید! تا آن شد که میبینیم!
در دانشگاه و بیرون آن اجتماع علمی نداریم اما قبیله گرایی و باند بازی و پارتی بازی و فامیل بازی و زد و بند های ناسالم داریم !
اما متاسفانه آنچه همکاران محترم علوم اجتماعی ایرانی مان در این همایش نگفتند و منطقا باید می گفتند این است ؛ دست کم نمونه ای از آنچه گفته نشد اما باید گفته میشد:
علل ( ساختاری نهادی ) و دلایل ( نیات و انگیزه های کنش گری ) و خاستگاه ( فردی و گروهی ) وجود این مسائل گفته شده چیست ؟
مکانیزم(حکومتی و دانشگاهی ) شکل گیری این مسائل چه گونه بوده و هست؟
چگونه( راه حل و راهبرد ) می توان ازین مخمصه دانشگاهی دست کم در حوزه مهم و استراتژیک علوم اجتماعی بیرون رفت ؟
سهم علیتی و مدخلیت
و وزن تاثیرگذاری حکومت و دانشگاه و دانشجویان و دانشگاهیان و جامعه و اقتصاد و فرهنگ و اخلاق در شکلگیری این وضعیت بحرانی و فاجعه دانشگاهی چگونه است ؟
نتیجه بحث
آنچه دست کم وفق گزارش همایش از همایش روز ملی علوم اجتماعی و حرف های همکاران محترم علوم اجتماعی مان به ذهن می آید اینست :
1/ برخي از همکاران علوم اجتماعی ما هنوز از پس دهها سال هم چنان ذهن مساله ساز دارند ! تا ذهن مساله یاب
2/ برخی از همکاران ما در علوم اجتماعی که ذهن مساله یاب دارند اما هنوز ذهن مساله فهم و ذهن مساله شناسی شان نحیف و کم رمق و نامستند است و صرفا بر حسب تجربه زیسته محدودشان در جامعه و دانشگاه صحبت می کنند
تا برمبنای واقعیت های تاریخی اجتماعی عینی و تجربی .
3/ برخی معدود و محدود از همکاران علوم اجتماعی مان که از حسن اتفاق هم ذهن مساله یابی خوبی دارند و هم ذهن مساله فهمی و مساله شناسی قوی دارند اما هم چنان به عرصه حل مساله و ارائه راه حل جامعه شناختی برای مسائل اجتماعی ورود پیدا نکرده اند و لذا ذهن مساله گشا ندارند!؟
پی نوشت بحث
به نظرم اینها موجب شده تا دانشگاه ایرانی و علوم اجتماعی ما از جامعه و تحولات جامعه شناختی آن عقب بیفتد و جامعه( روشن فکران مستقل و رسانه های آزاد و اصحاب روشنگر حوزه عمومی و حتی شبکه های اجتماعی مجازی)از دانشگاه و علوم اجتماعی در مساله یابی/مساله شناسی/مساله فهمی / مساله گشایی پیشروتر باشند.
این واقعیت اجتماعی میتواند مورد تامل جامعه شناختی قرار گیرد.
وظیفه گروههای علمی مختلف ومتنوع انجمن جامعه شناسی درگیرشدن در این تامل جامعه شناختی است.