شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ , 23 Nov 2024
يکشنبه ۱۰ دی ۱۴۰۲ ساعت ۱۱:۱۸
کد مطلب : 410428
به مناسبت ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)

راه رسیدن به رستگاری و شایستگی در دعای حضرت زهرا (س)

پروژه ایران : در ادعیه به جا مانده از حضرت فاطمه(س) نکات مهمی درباره حیات دنیوی و اخروی بیان شده است که یکی از آن نکات راه رسیدن به فلاح‏ و رستگارى‏ و دستیبابی به‏ نجاح‏ و شایستگی است که این نکته از دعاهای روزانه ایشان برداشت می‌شود.
راه رسیدن به رستگاری و شایستگی در دعای حضرت زهرا (س)
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، در دعای حضرت زهرا(س) برای روز یکشنبه، سه نکته مهم و مفید برای حیات دنیوی و اخروی خواسته شده که عبارت است از رستگارى‏، نجاح‏‏ و شايستگى‏.

در متن این دعا آمده است:

قالَتْ فاطِمَةُ (س) فى دُعائِها يَوْمَ الْاحَدِ:
«اللّهُمَّ اجْعَلْ اوَّلَ يَوْمِى هذا فَلاحاً وَ آخِرَهُ نَجاحاً وَ اوْسَطُهُ صَلاحاً. اللّهُمَّ صَلِّ عَلى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»
«وَ اجْعَلْنا مِمَّنْ انابَ الَيْكَ فَقَبِلْتَهُ وَ تَوَكَّلَ عَلَيْكَ فَكَفَيْتَهُ وَ تَضَرَّعَ الَيْكَ فَرَحِمْتَهُ» (بحارالانوار، ج 87، ص 338)

سوال این است: رستگارى و فلاح را در اوّل روز خواستن و دستيابى و پيروزى را در آخر و صلاح و شايستگى را در تمام اين مدت و در طول روز چگونه تحقّق پيدا مى‏ كند؟

قسمت دوم دعا کلید این سوال است. با تأمّل در چند كلمه‏‏ انابه و قبول، توكّل و كفايت و تضرّع و رحمت‏ كه در قسمت دوّم دعا و بعد از صلوات بر محمّد و آل محمّد مطرح مى ‏شود و در حقيقت توضيح قسمت اوّل دعا مى‏ باشد، به تحليل و جواب آن سؤال دست يافته ‏ايم.

در فلاح‏ و رستگارى، انابه و قبول و پذيرش حقّ مطرح است، در نجاح‏ و دستيابى، توكّل بر حقّ و كفايت او و در صلاح‏ و شايستگى هم دو عنوان ديگر؛ يعنى تضرّع و رحمت دخالت دارد.

انابه از سوى عبد و قبول و پذيرش از حقّ. توكّل و واگذارى از عبد و كفايت از حقّ. تضرّع و زارى از عبد و رحمت و محبّت از حقّ. انابه و توكّل و تضرّع فعل عبد است و قبول و كفايت و رحمت، فعل حقّ.
اين شش عنوان توضيح فلاح و نجاح و صلاح هستند.

فلاح‏
براى فلاح و رستگار شدن دو عنوان مطرح است، انابه و قبول.
انابه‏ عبد؛ يعنى روى آوردن او به سمت حقّ، يعنى اينكه از همه بِبُرَّد و به سمت او آيد.

انابه‏ اين است كه تو از همه بريده ‏اى و منيب‏ به كسى مى ‏گويند كه پيوندهايش را از غير بريده و به سمت حقّ روى آورده.

لازمه‏ انابه قبولى است و سرّ اين قبولى، هم در غربت انسان‏ است و هم در رحمت حقّ‏. خداوند مهربان است و نزديك. وقتى كه تو از همه بريده ‏اى، رهايت نمى‏ كند. اين خوبى اوست كه ما را با همه‏ بدى ‏هامان، صدا مى‏ زند و رهایمان نمى ‏کند.

عنايت حقّ آن قدر زياد است، آنجايى كه ما از او رو برگرفتيم، او ما را رها نكرده است.

 «انْتَ الَّذى تُفيِضُ سَيْبَكَ عَلى‏ مَنْ لايَسْئَلُكَ وَ عَلَى الْجاحِدينَ بِربُوبِيَّتِك فَكَيْفَ سَيِّدى بِمَنْ سَئَلَكَ وَ ايْقَنَ انَّ الْخَلْقَ لَكَ وَ الْامْرَ الَيْك. تَبارَكْتَ و تَعالَيْتَ يا رَبَّ الْعالَمينَ». تو به آن‏هايى كه بى دردند، نمى‏ خواهند و حتى‏ آن‏هايى كه از تو چشم پوشيده اند، نعمت مى ‏ريزى و مى ‏پاشى، پس چگونه بر كسى كه از تو خواسته و يقين دارد كه همه‏ امور به دست توست، عنايت و محبّت نداشته باشى؟! آن هم كسى كه محروميّت ديده و ديگران و هزاران بن ‏بست را تجربه كرده و ديده كه به دست آوردن‏ هاشان از دست رفتن است و داده‏ هاشان به خاطر گرفتن.

زيبايى ‏هاى بيان حضرت، در اين پيوندهاى نزديكى است كه به هم پيدا مى‏ كند. انابه طبيعتاً با قبول همراه است، چون هم به غربت و اضطرار آدمى رحم مى‏ كنند و هم رحمت و محبّت او واسع است و فراگير، و مهربانى خدا و غربت تو، باعث پذيرش توست.

نجاح‏
براى نجاح و دستيابى نيز دو عنوان مطرح است، توكّل و كفايت.
حضرت مى ‏فرمايند: آخر روز را نجاح قرار بده. يعنى وقتى روز را به پايان مى‏ رسانيم، سرمايه را مصرف نكرده باشيم و تمام نشده باشيم، به چيزى دست يافته باشيم، بارى آورده باشيم. چرا؟ چون دو مرحله شكل گرفته؛ هم به او تكيه كرده ‏اى و هم كفايت او را دارى. «تَوَكَّلَ عَلَيْكَ فَكَفَيْتَهُ» و در نتيجه اين دستيابى طبيعى است.

آدمى مادام كه خودش را مى ‏بيند، هدايت و تعليم حقّ اقتضاء مى‏ كند كه او را بشكند و نشان دهد كه چيزى نمى ‏تواند به دست بياورد. اما همين كه فارغ‏ شد و به ضعف خود واقف گرديد، او را پُر مى‏ كند و سرشار مى ‏نمايد و كسرى‏ ها و خلأهايش را نشان مى ‏دهد. كفايت حقّ، همين پُر كردن و سرشار نمودن آدمى ا‏ست.

صلاح‏
با اين توجّه به دو عنوان ديگر، يعنى تضرّع و رحمت مى‏ رسيم، كه براى رسيدن به صلاح و شايستگى لازم است.

مطلوب حضرت و خواسته‏ او بين فلاح و نجاح. بين كوشش و تلاش آدمى براى روييدن و رستن (فلاح) و براى رسيدن و دستيابى به نتيجه و بار آوردن (نجاح)، صلاح و شايستگى است. و اين هم در دو كلمه خلاصه مى‏ شود، تضرّع و زارى از عبد و رحمت و مهربانى از حقّ.

طىّ كردن اين مسير به شايستگى و حاصلى كه در تمامى‏ راه كارگشاست، در همين زارى توست. يعنى اين كه بدانى دست‏ هايت خالى است.

آدمى به فقر و ضعف و ندارى خويش، واقف نيست، طلبكار است و مغرور، در حالى كه اولياى خدا، آن‏هايى كه تجربه‏ى عظيم اين عالم را داشتند، و در غيب و شهادت اين عالم رهرو بودند و سالك، مى‏ گفتند: «لَسْتُ اتَّكِلُ فِى النِّجاةِ مِنْ عِقابِكَ عَلى‏ اعْمالِنا بَلْ بِفَضْلِكَ عَلَيْنا»؛  يعنى ما كسى نيستيم كه براى نجات خودمان در زورق شكسته‏ اعمالمان بنشينيم، نه، اين زورق در اين اقيانوس نمى ‏رود، كه راه طولانى است.

يكى از بزرگان گفته بود اگر ابا عبداللَّه با آن همه خون و زخم و رنج و درگيرى و اسارت كه شادهدش بودند و به دنبالش آمدند. اگر در آن لحظه‏ آخر كه سر بر خاك نينوا گذاشته بودند و مى‏ فرمودند: «صَبْراً عَلى‏ قَضائِكَ يا رَبِّ لا الهَ سِواكَ»، اگر در آن لحظه، «يا غِياثَ الْمُسْتَغيثينَ» را نمى ‏گفتند، كم آورده بودند.

بدون استغاثه و تضرّع همه باخته‏ ايم چرا كه راه طولانى است و قلّه‏ ها بلند و مردان راه مى ‏نالند: «آهِ مِنْ قِلَّةِ الزّادِ وَ طُولِ الطَّريقِ».

تازه با تضرّع مطلب تامّ و تمام نمى ‏شود كه رحمت و مهربانى حقّ و دستگيرى او لازم است، «تَضَرَّعَ الَيْكَ فَرَحِمْتَهُ»؛ خدايا! تو محبّت كنى و دستگيرى نمايى.

 حرف اول و آخر همين تضرّع عبد و رحمت خداست و جز با اين مركب نمى‏ توان اين مسير را طى كرد.

در این نوشته از کتاب شرحی بر دعاهای روزانه حضرت زهرا(س) نوشته علی صفایی حایری استفاده شده است.
گزارشگر : قاسم قربانی
https://theiranproject.com/vdcgxz9t7ak9qt4.rpra.html
نام شما
آدرس ايميل شما