شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ , 23 Nov 2024
سه شنبه ۲۶ دی ۱۴۰۲ ساعت ۰۸:۵۰
کد مطلب : 412171
منبع : کانون زنان ایرانی

چرا فلسطین یک موضوع فمینیستی است

پروژه ایران : راما سالا دی‌نگ نوشت: این تفسیر کوتاه را می‌نویسم تا علیه پاکسازی قومی که از ۷ اکتبر سال ۲۰۲۳ آغاز شد، شهادت دهم. در این هنگام که این متن کوتاه را می‌نویسم، بیش از ۱۳ هزار نفر از جمله ۵ هزار کودک در فلسطین (غزه و کرانه باختری) به دست اسراییل کشته شده‌اند، هزاران نفر در زیر آوار ناپدید شده‌اند و هزاران تن دیگر نیز بی‌‌خانمان شده اند.
فلسطین
فلسطین
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، این تفسیر کوتاه را می‌نویسم تا علیه پاکسازی قومی که از ۷ اکتبر سال ۲۰۲۳ آغاز شد، شهادت دهم. در این هنگام که این متن کوتاه را می‌نویسم، بیش از ۱۳ هزار نفر از جمله ۵ هزار کودک در فلسطین (غزه و کرانه باختری) به دست اسراییل کشته شده‌اند، هزاران نفر در زیر آوار ناپدید شده‌اند و هزاران تن دیگر نیز بی‌‌خانمان شده اند. گزارش شده است که هزار و ۲۰۰ نفر در اسرائیل توسط حماس کشته شده‌اند و بیش از ۲۰۰ نفر توسط حماس ربوده شده‌اند.
مهم است که نسل‌کشی کنونی را که بسیاری از ناظران و خود فلسطینی‌ها نکبت دوم نامیده‌اند، تاریخی کنیم. مردم فلسطین هفت دهه از اشغالگری و نقض حقوق اولیه خود جان سالم به در بردند و پیوسته مقاومت کردند. نسل‌کشی آنها اشکال مختلفی داشته است: اشغال، تصرف زمین و دریا، مصادره، سلب مالکیت، بی‌خانمانی، ترور، و خشونت جنسی. نسل کشی ای که ما شاهد آن هستیم امروز شروع نشد. این خشونت ۴۱ روز و ۷۵ سال است که ادامه دارد. و به دلیل چراغ سبزهای زیاد، یا عدم واکنش به خشونت‌های بی‌شماری که دولت آپارتاید اسرائیل برای چندین دهه نشان داده است، ادامه یافته است. اما مهمتر از همه سلب خصلت‌های انسانی فلسطینی‌ها با خشونت لگام گسیخته از راه نفرت‌پراکنی، و عادی‌سازی آهسته و زیرپوستی مرگ آنان آغاز شد. یک مرگ اجتماعی. تعداد بی‌شماری از تلفات، زخمی‌ها، زندانیان و آواره‌گان غیرنظامی در طول دهه‌ها زیر گزارش‌های چند ثانیه‌ای در رادیو و تلویزیون و گزارش‌های یک پاراگرافی از تلفات جانی در روزنامه‌ها مدفون شده‌اند.
 
اگر تنها یک چیز از نسل‌کشی رواندا آموخته باشیم، این است که هر نسل‌کشی، هر پروژه پاک‌سازی قومی با سلب خصلت‌های انسانی گروه‌های اجتماعی هدف شروع می‌شود. مرگ اجتماعی اولین قدم برای نابودی فیزیکی یک گروه است. عبارت “مرگ اجتماعی” اولین بار از سوی هوراس اورلاندو پترسون در سال ۱۹۸۵ ابداع شد و تصادفی نیست که کتاب پترسون مطالعه تطبیقی بردگی و مرگ اجتماعی است. نه سال پس از آن کتاب، نسل‌کشی رواندا اتفاق افتاد، که در واقع در سال ۱۹۹۴ شروع نشده بود. نسل‌کشی رواندا مدت‌ها پیش از سال ۱۹۹۴، زمانی که استعمارگران بلژیکی شروع به اندازه‌گیری جمجمه‌ها و قومی‌سازی آن‌ها کردند، شروع شد، و بعداً زمانی که دولت تحت سلطه هوتوها توتسی‌های هدف راگروه‌های «این‌ینزی» یا «سوسک» نامید. این روش سلب خصلت‌های انسانی است. عامل این روش بر این باور است که هدف این نسل‌کشی لایق زندگی انسانی نیست. پس از خواندن کتاب‌ “گذشته پیش رو” نوشته گیلبرت گاتور، “فصل قمه” نوشته ژان هاتزفلد، “مورامبی و کتاب استخوان‌ها” نوشته بوباکار بوریس دیوپ، “سوسک‌ها” نوشته اسکولاستیک موکاسونگا، ما عهد کردیم که با دادگاه بین‌المللی دادگاه رواندا و دادگاه‌های گاکاکا “هرگز اجازه ندهیم چنین جنایاتی رخ دهند، دست کم نه به نام ما.”
 
اما می‌خواهم درک کنیم که آنچه در غزه و کرانه باختری فلسطین در حال رخ دادن است، گام بعدی دولت اسرائیل در پروژه کشتار فلسطینیان است (و همیشه بوده است). این تنها گام بعدی در یک پروژه به دقت برنامه‌ریزی شده است که در حال اجرایی شدن است؛ در این پروژه زمین و دریا با مرگ اجتماعی تحت عنوان حق دفاع از خود از چنگ فسلطینی‌ها درآورده می‌شود. چه زمانی دفاع از خود هم معنی پاکسازی قومی سیستماتیک غیرنظامیان شد؟ چه زمانی حق وجود یک گروه به معنای حکم اعدام یک گروه اجتماعی دیگر شد؟
 
می‌خواهم این موضوع را شفاف مطرح کنم که نسل‌کشی نظامی کنونی یک موضوع سیاسی است، یک مسئله فمینیستی است، یک مسئله عدالت باروری است، یک مسئله اقتصادی است، یک موضوع عدالت زیست‌محیطی است، یک مسئله عدالت ارضی است، یک موضوع اخلاقی است، یک مسئله حاکمیتی است. این جنگ علیه جامعه و بازتولید اجتماعی فلسطین است.
 
در مقاله‌ای در سال ۲۰۱۱، به نگارش شیرین رای، اقتصاددان سیاسی فمینیست از دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی لندن و همکارانش، شرایط خسارت، بدون هیچ برنامه‌ای برای ترمیم مجدد را بازتولید اجتماعی از طریق تهی‌سازی می‌خواند. استفاده از سلاح‌های کشتار جمعی ممنوعه و وحشیانه از جمله فسفر سفید علیه جمعیت غیرنظامی، تخریب بیمارستان‌ها و زیرساخت‌های حیاتی مانند جاده‌ها، مخازن آب، برق و وسایل حمل و نقل، آلودگی منابع طبیعی و دام‌ها و مسمومیت محصولات زراعی نشانه روشنی از قصد خلع‌ید دائمی فلسطینیان فارغ از سن، مذهب و وضعیت طبقاتی وسایل تولید آنها است.
 
هدف دولت استعمارگر مهاجرنشین اسراییل روشن است: تحلیل شمار افرادی که در بازتولید جمعی سهمی دارند. اسراییل با ایجاد قحطی نیروی کار از تامین کالری مورد نیاز جامعه جلوگیری می‌کند. اسراییل با سوزاندن زیرساخت‌های اجتماعی اجازه برآورده شدن نیازهای اساسی به غذا و انرژی، مسکن، بهداشت (حتی نواربهداشتی برای زنان، دختران، بیماران و زنان باردار)، امنیت، و سلامت را نمی‌دهد.

تخریب و مسموم کردن طبیعت، تخریب دانشگاه‌ها، مسجدها و مکان‌های اجتماعات جمعی از هدف‌های این پروژه است. اسرائیل در تلاش است تا روح فلسطینی را بکشد و بازتولید سرمایه فرهنگی اجتماعی آنها برباید؛ به خاطر داشته باشیم که فلسطینی‌ها به عنوان “فرهیخته‌ترین پناهندگان” جهان شناخته می‌شوند.
 
هدف نهایی اسرائیل – و قدرت‌های غربی که از این کشور استعماری مهاجرنشین و آپارتایدی حمایت می‌کنند، آن است که بازتولید اجتماعی و جمعی فلسطینیان را غیرممکن کنند و در نهایت آنها را به سمت مرگ فیزیکی سوق دهند. این تنها یکی از چهره های متعدد فاشیسم، و سرمایه‌داری استعمار مهاجرنشین نژادپرست است. ما نه باید سکوت کنیم و نه فکر کنیم که این اتفاق در سرزمینی دور افتاده در حال رخ دادن است. در عین حال که ما خواهان آتش‌بس مطلق، بازگشت گروگان‌های اسرائیلی و فلسطینی هستیم، همچنین باید به دنبال جبران خسارت جانی و خسارات وارده به طبیعت و همچنین اصلاح کامل ساختار حاکمیت بین‌المللی کنونی باشیم. ما نمی توانیم آینده خود را به قدرت‌هایی بسپاریم که به آنها اعتماد نداریم، چرا که آن‌ها به ما نشان داده‌اند که منافع چه کسانی را در نظر می گیرند و زندگی چه کسانی برای آنها اهمیت دارد.
 
آنچه اسرائیل به سر فلسطین آورده زنگ خطری برای همه کشورهای جنوبی و سراسر جهان است. آنچه بر سر فلسطین، سودان، جمهوری دموکراتیک کنگو، هائیتی آمده، آینده مشترک ما، نتیجه مبارزات ضد استعماری و حاکمیت نهایی ما را تعیین خواهد کرد.
 
بنابراین، مایلم سخنم را با تکرار پیام قدرتمند عیسی شیجوی که در تاریخ ۱ نوامبر ۲۰۲۳ توییت کرده، به پایان برسانم:
صداهای جهان
با صدای بلند بگویید
واضح بگویید
“ما تحمل نخواهیم کرد
یک نسل کشی دیگر روی سیاره‌مان
هیچ “اما” و “اگری” هم وجود ندارد
هیچ تعادلی بین نسل کشان و قربانیان وجود ندارد
هیچ معادلی بین اشغال‌گران و اشغال‌شدگان وجود ندارد.
آتش‌بس فوری
پایان استعمار مهاجرنشین!
 
*راما سالا دی‌نگ نویسنده، استاد و فعال سنگالی است. او در حال حاضر استاد توسعه بین‌المللی و آفریقایی در مرکز مطالعات آفریقایی دانشگاه ادینبورگ است. راما همچنین یک فعال فمینیست است که با چندین سازمان فمینیستی در زمینه تغییرات ارضی، جنسیت و توسعه و بازتولید اجتماعی همکاری کرده است. راما این متن را در مقام شخصی نوشته است.
گزارشگر : تحریریه پروژه ایران
https://theiranproject.com/vdcd5x0ofyt0ff6.2a2y.html
نام شما
آدرس ايميل شما