شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ , 23 Nov 2024
پروژه ایران : اعتماد نوشت: آقای ضرغامی علاقه خودشان را به همیشه در مرکز توجه بودن، نشان داده‌اند و معمولا هیاهوهای بزرگ برای هیچ به پا می‌کنند. صبحانه‌های جنجالی‌شان در دوره به ظاهر بی‌مسوولیتی‌شان را به خاطر دارید؟ با سیاستمداران و فعالان فرهنگی و اجتماعی راست و چپ و منتقد و موافق، صبحانه‌ای در ایوان می‌خوردند و خبرش بیرون می‌آمد.
ضرغامی
ضرغامی
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایران، این صبحانه‌ها البته هیچ کارکردی برای نزدیک کردن دیدگاه‌های طرفین نداشت ولی آقای ضرغامی را در تیترها نگه می‌داشت.
 
ایشان کمی بعد با شعار «زیر میز زدن» نامزد ریاست‌جمهوری ۱۴۰۰ شد و نهایتا به عنوان وزیر میراث فرهنگی و گردشگری بر این مسند بسیار مهم در کشور تاریخی ما نشست.
 
آقای وزیر، دست از شعار «زیر میز زدن» بر نداشت، چون از اساس مدیریت بر سازمان متولی میراث فرهنگی و حفظ آثار باستانی و تمهیدات گسترش گردشگری را نمی‌شناخت. ایشان احتمالا نمی‌دانند که سازمانی با چنین اوصاف در کشوری مثل ایران که سرمایه معنوی و مادی هنگفت تاریخی را به ارث برده، وظایفی بلندمدت و طرح‌هایی برای تثبیت وضعیت باید داشته باشد. اداره میراث فرهنگی کشور با روحیه به اصطلاح «انقلابی» جور در نمی‌آید.
 
جناب وزیر، زدن زیر میزی که در مدیریت پیشین برای شرکت‌های نابلد مرمت و پیمانکاران نورسیده بی‌تخصص آماده شد، کار انقلابی و اساسی است، اما شما زیر میز آرامگاه کورش و مجموعه بی‌نظیر پاسارگاد می‌خواهید بزنید؟ کدام تپه تاریخی و کدام بافت قدیمی از تعرض دشمنان فرهنگ و تاریخ و توسعه‌گرایان ضدمیهن مصون مانده؟ کورش بنیانگذار سرزمین ماست. چندین قرن پیش او موفق شد با متحد کردن اقوام مختلف بر بنیاد یک تفکر انسانی و مهرآمیز، دولتی فراگیر و یکپارچه تاسیس کند که امروز «ایران» نامیده می‌شود. یادبودهایش، محل زندگی‌اش و پایتخت و دیگر نشانه‌هایش نه تنها مزاحم هیچ توسعه‌ای نیستند، بلکه مقوم حس میهن‌دوستی و یکپارچگی بین اقوام ایرانی است.
 
مظلوم‌تر از کورش پیدا نکرده‌اید که حالا زیر میز آرامگاهش و یادبودهایش می‌زنید؟ آن‌ هم به بهانه‌های مردم‌پسند که آرامگاه کورش مانعی برای توسعه شهرستان پاسارگاد است! وجود یک مرکز گردشگری با بازدید چند صدهزار نفر در سال، آرزوی هر کشور و شهری است. در کشورهای دیگر از هیچ برای خودشان تاریخ می‌سازند و از آن به اقتصادشان رونق می‌دهند، آن‌ وقت شما این مجموعه بی‌نظیر که می‌تواند سبب شکوفایی ده شهر مانند پاسارگاد و مرودشت شود را برنمی‌تابید؟ چرا؟ چون در نگاه بسیار قدیمی شما توسعه یعنی کارخانه، یعنی پالایشگاه و لوله نفت و تولید کالا و مصرف. چه باک اگر در این راه زیستگاه‌ها تخریب شوند، شناسنامه و تاریخ مملکتی گم شود، جنگل‌ها و دریاچه خشک شوند و شوره‌زار شوند؟
 
مهم این است که شما و همفکران شما نشان بدهند که شغل ایجاد کرده‌اند، حال به چه قیمت و با تحمیل چه هزینه‌ای به مردم امروز و فردا، بماند. خروارها نابسامانی در حوزه مدیریت شما وجود دارد. مرمت‌های غیرتخصصی به کالبد آثار تاریخی ایران که ارثیه گذشتگان و امانت آیندگان در دستان ماست لطمات جبران‌ناپذیر زده، هیچ کاری برای توسعه گردشگری نتوانسته‌اید انجام بدهید، صدها بنا و تپه و اثر تاریخی در حملات سودجویان تخریب شده و از بین رفته‌اند. در موضوع تخریب بافت تاریخی شیراز به جای آنکه طرف بافت تاریخی را بگیرید، حامی تخریب شدید و با صحه گذاشتن بر کاری ناشایست، نام خود را در حافظه مردم ایران ثبت کردید.
 
اظهارنظرهای‌تان در خصوص توسعه گردشگری بیاناتی منفعلانه و فاقد ارزش تخصصی و کارشناسی است. مانند تمهیدی که برای اختصاص سیم‌کارت گردشگری به مخیله‌تان رسیده بود. ای کاش جناب آقای وزیر شوق جلوی دوربین قرار گرفتن و سر و صدا ایجاد کردن و زیر میز زدن‌ها را ترک می‌فرمودند و به جای آنکه سخنگوی تخریب‌کنندگان میراث فرهنگی به بهانه توسعه شوند، مدیریتی متوازن، کارآمد با برنامه‌های بلندمدت کارشناسی شده را اعمال می‌فرمودند.
گزارشگر : تحریریه پروژه ایران
https://theiranproject.com/vdccsiq0x2bqsm8.ala2.html
نام شما
آدرس ايميل شما