پروژه ایرانی : چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری ایران در حالی یک سال زودتر از موعد برگزار شد که شاید کمتر کسی تصور میکرد بعد از سقوط بالگرد سید ابراهیم رئیسی و همراهان بار دیگر در زمانی کمتر از ۵۰ روز یک دو قطبی تازه شکل بگیرد.
به گزارش پایگاه خبری پروژه ایرانیی، محمود جامساز، اقتصاددان در یادداشتی نوشت: هر چند در نهایت در مرحله اول انتخابات ۶۱ درصد واجدین شرایط در انتخابات حاضر نشدند، اما دستکم در دور دوم انتخابات شاید شکل گیری همین دو قطبی بود که توانست میزان حاضرین در عرصه انتخابات را تا ۴۹ درصد یعنی ۱۰ درصد بیش از دور اول افزایش دهد. اما در نهایت نیز در دو قطبی ایجاد شده میان سعید جلیلی و مسعود پزشکیان، این پزشک جراح متخصص قلب بود که توانست با پیروزی بر دیپلماتی نه چندان معتقد به دیپلماسی، به ایستگاه پاستور برسد.
اما به نظر میرسد مسعود پزشکیان حالا راه دشواری پیش رو خواهد داشت، راه دشواری که به نظر نمیرسد به راحتی از آن خلاصی یابد. محمودجامساز در این باره میگوید:
🔹
- در انتخابات اخیر ریاست جمهوری، آنچه پررنگتر از همه چیز بود، عدم اقبال اکثریت واجدان شرایط به انتخابات بود که علتش را باید در ناکارامدیهای سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و دیگر سیاستهای دولتهای پیشین اعم از اصولگرا و اصلاح طلب جستوجو کرد. اگر به روند متغیرهای مهم اقتصادی که صرف نظر از دولت مستقر، چه اصلاح طلب و یا اصولگرا در هر دوره، نسبت به دوره قبل نامطلوبتر شده نگاه کنیم، سطح تورم و قدرت خرید و رفاه جامعه کاهش پیدا کرده، فقر و نارضایتیها و مطالبات فروخفته اقشار مختلف جامعه افزایش یافته است.
پزشکیان گفت رشد اقتصادی بدون ارتباط با جهان محقق نمیشود. برای تحقق چنین رشدی ۲۰۰ میلیارد دلار سالانه مورد نیاز است که البته کارشناسان میزان آن را بین ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیارد تخمین زدهاند. پزشکیان نیز نظر کارشناسی آنها را گفته است. همچنین گفت که بدون سرمایه گذاری نه اشتغال ایجاد میشود و نه تولید. همینطور پزشکیان تاکید داشت که هیچ کشوری بدون سرمایه گذاری خارجی و صادرات نتوانسته رشد اقتصادی داشته باشد.
اما برای جلب سرمایه هم با غرب باید رابطه تجاری و مبادلات مالی برقرار کنیم. این مسائلی که رئیس جمهور منتخب گفت، صراحتش در جلب سرمایه خارجی از طریق ایجاد روابط تجاری و تبادلات مالی با غرب و جای دیگر، انتقاد شدید از بدعهدی تجاری چینیها در مورد بازپرداخت پول نفت و دادن کالای بنجل به ما نشان میدهد که ایشان در صدد تغییراتی در سیاست خارجی است؛ که البته تحقق آن مستلزم تغییر در رویکردهای سیاست های کلی نظام است که هرگونه تصمیمی در این حوزه مختص رهبری است. وی همچنین گفت که قرار نیست دولت، برنامه جدیدی بنویسد. هر دولتی که سر کار آید باید برنامه موجود را که سیاستهای کلی است اجرا کند. این یعنی چه؟ مفهومش این است که ساختار ثابت است، اما کارگزار تغییر کرده است.
مبارزه با فساد گسترده، متناسب سازی دستمزد و تورم، حمایت از نخبگان، احتراز از قیمت گذاری دستوری، اصلاح وضعیت نابسامان بورس، مخالفت با هر نوع ارز غیر آزاد غیر از غذا و دارو، دخالتهای ناروای دولت در کسب و کارها و فعالیتهای بخش خصوصی، کاهش حجم حدود سه میلیون میلیارد تومانی بدهی دولت به نظام بانکی و صندوقها و سایر نهادهای غیر دولتی، لزوم واردات خودروهای کم مصرف، مبارزه با تورم و فقر و نوید برخورداری مردم از یک زندگی شایسته به جای یک زندگی حداقلی بخور و نمیر و رفع فیلترینگ و بسیاری موارد دیگر از وعدههای آقای پزشکیان بود.